دانش آموزان در تیررس فتنه گران



شنیده شده برخی از جریانات سیاسی مدارس را در هدف گذاریهای سیاسی خود به عنوان پایگاه آماده سازی افکار ودروازه ورود به اجتماعات خانوادگی در نظر گرفته اند و با یک حرکت ریشه ای وهدفمند ، نشریات سیاسی تعدیل شده و متناسب با کشش فکری دانش آموزان طراحی نموده و بصورت غیر مجاز در مدارس توزیع نموده اند .


به گزارش«جوان آنلاین»،این اقدام در برخی از مدارس کشور انجام شده است و متاسفانه واکنش مناسبی هم از سوی مسئولان دیده نشده است .

گفته می شود این تحرکات از سوی جریانات وابسته به فرقه سبز هدایت می شود.




در شهرستان اردکان هم به دبیرستان شاهد(انصاری سابق) واقع درپیچ فاضل ، میشود اشاره کرد که مرکز پاتوق فتنه سبز و خوراک دهی به دانش آموزان شده است.

گزارشاتی از این دبیرستان در دست هست که دبیران ارزشی و دانش آموزان حزب اللهی و طرفدار انقلاب و رهبری در فشار شبکه مدیریتی و معدود دبیران حامی جریان فتنه سبز این دبیرستان بسر میبرند.

اهانت به ارزشهای انقلاب و مقام معظم رهبری و شخص رییس جمهور در این دبیرستان علنی شده است.

اگر مسئولین شهرستان و استان اقدامی نکنند اسامی فتنه گران سبز  این دبیرستان بهمراه سوابق سیاسی فکری و اقدامات ضد ارزشی و ضد انقلابی آنان منتشر خواهد شد.


ضمنا تصویر یکی از سران فتنه در برخی دبیرستانهای اردکان منجمله دبیرستان شرف هنوز زینت بخش در ودیوار هست.



 اخبار تکمیلی  :

شنیده ایم که آقای " الف " برای تطهیر و رد گم کنی از مواضع خود و همکاران سبز تندروی خود در دبیرستان شاهد ، نمایشگاه عکس و آثار دفاع مقدس راه اندازی کرده تا در پس آن چهره خود را مخفی کند. همین آقای الف  عضو ناظرین شورای نگهبان هم هست ترس از اخراج خود از عضویت در ناظرین شورای نگهبان دارد.

ضمنا شنیده ایم که توسط آقای ع متن یا مقاله ای در جمع دانش اموزان خوانده شده که درآن به صراحت از محمدخاتمی یکی از سران فتنه به نیکی نامبرده شده و با اشاره وی دانش آموزان تهییج و تحریک شدند وصلوات قرائی برای محمد خاتمی فتنه گر سر داده اند. آقای ع  در بین فرهنگیان و دانش اموزان ،مواضع بسیار تندی برعلیه ولایت و دولت دارند و برادر وی هم جزو روحانیون حامی فتنه و مقلد منتظری ملعون بوده و توسط مردم از امام جماعت چند مسجد در اردکان مطرود و  رانده شده است.



فتنه گران هیاتی هم شده اند.
(( اجرای دستور جین شارپ برای نفوذ انقلاب رنگین در بین گروههای اجتماعی و مذهبی جامعه.))


باز هم موثق شنیده ایم که یکی از دبیران درس دین و زندگی بنام آقای س که مغازه عطاری هم دارد و  سالهاست سخنان تند و سیاسی وی بر علیه مقام معظم رهبری و نظام انقلابی در سر کلاسها زبانزد خاص و عام هست ، به بهره برداری  از فضای یک هیات خانگی پرداخته و برای گسترش مواضع ضد انقلابی خود  وهم شلوغ نمودن هیات و  احیانا کادرسازی و نیرو پروری ، دانش اموزان  کلاسهای خود را برای کسب نمره ، مجبور به حضور در هیات نموده و در هیت هم به دانش اموزان حضور یافته برگه ای میدهد که بعدا سرکلاس به وی نشان داده و نمره مفت و مجانی بگیرند.

این هیات توسط برادران وی راه اندازی شده و بصورت هفتگی و هر شب جمعه در یک منزل برگزار میشود و نام مقدس سادات را هم به یدک میکشد.

دانش اموزان میگویند که سخنان سیاسی وی تاثیر بدی بر روی ذهن نوجوانان گذاشته و انان را نسبت به انقلاب و رهبری کاملا بدبین نموده است.




باز خوانی جریانات یک واقعه

در میدان جمهوری اسلامی صورت گرفت؛
سنگ‌پرانی و حمله حامیان موسوی به نمازگزاران ظهر عاشورا

خبرگزاری فارس: حامیان موسوی با حمله به یک هیئت عزاداری در میدان جمهوری اسلامی تهران، به عزاداران حسینی که در حال اقامه نماز ظهر عاشورا بودند، سنگ پرانی کرده و تعدادی از آنها از جمله امام جماعت را زخمی کردند.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، ظهر امروز عده‌ای از حامیان موسوی که با حرمت‌شکنی از روز شهادت سیدوسالار شهیدان و یاران با وفای ایشان، به خیابان‌ها آمده و برخی اماکن عمومی و تعدادی خودروی عمومی و شخصی را به آتش کشیدند، با حضور در میدان جمهوری اسلامی و مشاهده برگزاری نماز ظهر عاشورا در هیئت رهپویان آل طاها، به عزاداران حسینی حاضر این هیئت هجوم آورده و به سمت آنها سنگ‌پراکنی کردند.
بر اساس این گزارش، این افراد که نمادهای سبزرنگ نیز با خود داشتند، تعدادی از نمازگزاران را نیز مورد ضرب و شتم قرار داده و با سنگ‌پراکنی به سوی "حجت‌الاسلام صالحان " امام جماعت این هیئت، وی را مجروح کردند.
علاوه بر امام جماعت این هیئت، تعداد دیگری از عزاداران حسینی در این هیئت نیز به جهت سنگ‌پرانی و ضرب و شتم این افراد، مجروح شدند.

امام جماعت رهپویان آل طاها در مورد این نماز عاشورایی می گوید:

“یکی از رفقای ما که خلبان ایران ایر است با همسر و فرزندش آمده بود که قصد داشت در برابر این جماعت بایستد ولی متاسفانه ایشان را دربرابر همسر و فرزندش کف خیابان خواباندند و به شدت وی را مجروح کردند، همچنین بینی یکی دیگر از افراد را شکستند، و علیرغم اینکه دوستان از اصابت سنگها به بنده و مردم جلوگیری می کردند یکی از سنگها نیز به بنده خورد و من از ناحیه گوش و صورت به شدت زخمی شدم.”

به نظر می رسد که اگر اغتشاشی برگزار شود و خانواده آقای هاشمی در آن حضور نداشته باشند، آن برنامه مورد قبول درگاه لندن و آمریکا واقع نخواهد شد. از این رو فائزه خانم هاشمی، بلافاصله تفریحات خود را در شمال تعطیل کردند و به جمع اغتشاشگران عاشورا پیوستند!


وقاحت رسانه های کودتاگر و ضددین به قدری است که علی رغم تمام فیلم و عکس هایی که خودشان منتشر کرده اند و کوچکترین صحنه ای را هم از قلم نینداخته اند، مدعی حمله پلیس به اوباش و تیراندازی به آنان می شوند!

آخر اگر پلیس به شما تیراندازی می کرد، شما می توانستید با دست خالی و صلح جویی، ماشین پلیس را به آتش بکشید؟!

آیا شما می توانستید، کلاه مامور انتظامی ای که وحشیانه به شما تیراندازی می کند (!) را بگیرید و به نشانه ای از سر یاران حسین (ع) که  توسط یزیدیان به سر نیزه رفت، بچرخانید؟!

حرکت دادن کلاه نیروی انتظامی، یزیدیان سر حسینیان را در کوفه می 
گردانند

اگر حتی کمی خشونت به خرج داده بودند (که کاملا به حق بود) آیا شما می توانستید به پهلوی جوان بی گناه مردم لگد بزنید و با باتوم دنبال او بدوید؟!

حمله فرقه خاتمیه و موسویه به ماموران نیروی انتظامی

آیا این مامورانی هستند که به شما تیراندازی می کردند و وحشیانه شما را می کشتند یا شما هستید که مانند تمام ماه های اخیر، از لطف اسلامی نظام استفاده می کنید و به آن ها حمله ور می شوید؟!

عطوفت نظام، وحشی گری اوباش فرقه خاتمیه و موسویه

آیا شما می توانسیتد، فرمانده انتظامی تهران را که سعی می کرد، مهربانانه با شما برخورد کند، مضروب کنید؟ می توانستید این خانه مسکونی با اهالی اش را به آتش بکشید و در کنار آتش سوزی هایی که راه انداخته اید، با حالت پیروزمندانه عکس بگیرید؟!


اصلاح طلبان که تا چند روز پیش از آن  با وقاحتی تهوع آور، پاره کردن عکس امام (ره) را به دیگران نسبت می دادند در روز عاشورا، رسوای عالم شدند و به بالاترین مقدسات ما که امام حسین (ع) جسارت و توهین کردند تا بار دیگر مردم به ماهیت واقعی آنان پی ببرند.


اصل خبر را بخوانید
88/10/06 - 18:29
قرآن در آتش فتنه‌گران سوخت

خبرگزاری فارس: در پی فتنه‌انگیزی‌های حامیان موسوی در روز عاشورای حسینی، قرآن کریم نیز توسط این افراد به آتش کشیده شد.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، در جریان حرمت‌شکنی عده‌ای از حامیان موسوی از روز عاشورا و اقدامات ساختارشکنانه و آتش‌زدن بانک، یک ساختمان در چهارراه کالج، تعدادی از تاکسی‌های شهری، وسائط نقلیه نیروی انتظامی، خودروهای شخصی و...، در اقدامی تأسف‌برانگیز قرآن کریم نیز توسط این افراد به آتش کشیده شد.
بر اساس این گزارش، این افراد در جریان اغتشاش در حوالی خیابان کارگر شمالی و بلوار کشاورز، قرآن کریم را به آتش کشیدند.
تاکنون موسوی، کروبی و خاتمی هیچگونه عکس‌العملی در محکوم کردن اینگونه اقدامات حامیانشان نشان نداده‌اند.
همچنین ظهر امروز عده‌ای از حامیان موسوی، با حضور در میدان جمهوری اسلامی و مشاهده برگزاری نماز ظهر عاشورا در هیئت رهپویان آل طاها، به عزاداران حسینی حاضر این هیئت هجوم آورده و به سمت آنها سنگ‌پراکنی کردند.
بر اساس این گزارش، این افراد که نمادهای سبزرنگ نیز با خود داشتند، تعدادی از نمازگزاران را نیز مورد ضرب و شتم قرار داده و با سنگ‌پراکنی به سوی "حجت‌الاسلام صالحان " امام جماعت این هیئت، وی را مجروح کردند.
علاوه بر امام جماعت این هیئت، تعداد دیگری از عزاداران حسینی در این هیئت نیز به جهت سنگ‌پرانی و ضرب و شتم این افراد، مجروح شدند.

نکته جالب توجه آن است که نیروی انتظامی از تیرجنگی به هیچ وجه استفاده نکرده است (حتی تصاویر و فیلم های پرتعداد آشوبگران که از کوچکترین اتفاقات نیز فیلم تهیه کرده اند به خوبی این موضوع را اثبات می کند) و در این میان هیچ کس با تیر کشته نشده و بعد یک تیر شلیک شده است که آن هم از بین این همه آدم به فرد نزدیک به موسوی خورده است!  و او را کشته است!

این یعنی آنکه موسوی اثر خود را برای گردانندگان اصلی فتنه از دست داده بود . این می شود که یک دفعه و به طور کاملا اتفاقی، یکی از نزدیکترین اعضای خانواده موسوی کشته می شود!

شواهد حاکی از آن است که  موسوی با اعتراف به از دست خارج شدن کنترل اغتشاشگرانی که به بهانه حمایت از وی اقدام به برهم زدن نظم عمومی کرده اند ، از اطرافیان خود خواسته است فکری به حال این جریان بکنند. به نظر می رسد انتخاب یکی از نزدیکان موسوی به عنوان هدف در این حادثه مشکوک از طرفی نیز تلاشی برای انصراف موسوی از این تصمیمش بوده باشد.جل الخالق از این همه تصادف! به نظر می رسد بعد از آنکه شواهد غیرقابل انکاری از ساختگی بودن مرگ نداآقاسلطان منتشر شده است، این بار نوبت به پروژه جدیدی رسیده است تا اذهان را از رسوایی پروژه قتل ندا آقا سلطان منحرف کند؛ وگرنه چگونه ممکن است یک نفر از میان جمعیت هزار نفری به طرز گزینش شده ای هدف قرار می گیرد؟! و یک تیر شلیک شود که آن هم فرتی بخورد به فرد مورد نظر!

این در حالی است که پس از انتخابات ریاست جمهوری تا کنون یک تیم مخصوص حفاظتی متعلق به یکی از مسئولین ارشد اجرایی نظام، مسئولیت حفاظت از میرحسین موسوی را بر عهده گرفته است.



یکی از قتل های کاملا تصادفی ! در این روز، پرت شدن یکی از حامیان فتنه از پل است. این ماجرا که با پنهان کاری تابلو رسانه های کودتاگر سبز صورت می گیرد، وقتی جالب تر می شود که مشخص می گردد که این مقتول از پلی پرتاب شده است که کاملا در اختیار حامیان موسوی بوده است و به همین دلیل پنهان کاری شدیدی از سوی آن ها برای سرپوش گذاشتن بر این قتل خود ساخته صورت می گیرد.



ماموران نیروی انتظامی در حال ضرب و شتم عزاداران سبز!

آتش زدن به یاد روز عاشورا!

حمله و غارت به یاد روز عاشورا!

آلات عزاداری!

آلات عزاداری!



باز هم آتش زدن عکس امام(ره) این بار در روز عاشورا



 

آقای بازگشت:مشکل حاکمیت است نه احمدی نژاد و دولتش

یکی از اصحاب فتنه در گفتگویی با یک تشکل دانشجویی مشکل اصلی اصلاح طلبان را بیان کرده است.
فرد مزبور در دیدار با شورای مرکزی یکی از تشکل های دانشجویی گفته است:مشکل ما احمدی نژاد و دولت وی نیست.بهرحال این ها تا 2 سال دیگر خواهند رفت.مشکل ما با کلیت حکومت است.
وی همچنین گفته است:بر این باورم که کلیت حکومت دچار مشکل شده ‍!و قابل بازگشت هم نیست.بدعتی هایی الان ایجاد شده که ادامه این وضعیت ما را به سقوط می کشاند.!
گفتنی است اظهارات فرد یاد شده در حالی انجام می شود که وی پیش از این به دنبال بازگشت به حاکمیت بوده و اخیرا پس از تغییر سناریوی خود ضمن رادیکال شدن به دنبال فشار به نظام می باشد

نبرد با آزادی پشت توهم زندان و شکنجه


 

یک تحقیق جزئی درباره حقوق جزاء و جرم شناسی نشان می دهد که قوانین در کشورهای مختلف وجوه مشترک فراوانی برای تادیب مجرمان دارد و بنابراین زندان محلی است که از سوی دولت ها ایجاد می شود تا «آزادی» به مفهوم «مطلق» آن در هیچ
مجرمان سیاسی یا براندازان نرم؟
در حالی که طبق مواد قانونی، مسببان حوادث سال 88 اکثرا به جرم «اغتشاش و اخلال در نظم و امنیت عمومی» در حبس به سر می برند اما سعی دارند خود را «زندانی سیاسی» جا بزنند. این روش به آنان کمک می کند تا به وسیله برهان «عدم تعریف جرم سیاسی در قانون» ضمن تشکیک در گناه خود، آزادی بی قید و شرط را هدف قرار دهند. حال آنکه ماده 498 قانون مجازات اسلامی با موضوع مباشرت در بر هم زدن امنیت کشور به صراحت آورده است: «هرکس با هر مرامی، دسته، جمعیت یا شعبه، جمعیتی بیش از دو نفر در داخل یا خارج از کشور تحت هر اسم یا عنوان تشکیل دهد یا اداره نماید که هدف آن برهم زدن امنیت کشور باشد و محارب شناخته نشود به حبس از 2 تا 10 سال محکوم می‌شود.»
این مورد که بزرگترین جرم فتنه گران به حساب می آید، زیرشاخه های فراوانی در جهت اثبات جرم دارد؛ در این باره کافی است به متن کیفرخواست مدعی العموم علیه متهمین فتنه 88 رجوع شود که سال گذشته در جریان برگزاری دادگاه علنی متهمین، توسط عبد‌الرضا محبتی معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران به نمایندگی از مدعی‌العموم قرائت شد. از جمله آن اتهامات می توان به این چند مورد اشاره کرد: 1- همکاری با نیروهای آمریکایی جهت به اغتشاش کشیدن کشور 2- ورود به صحنه آشوب های پس از انتخابات3- طرح بمبگذاری در حوزه های رأی گیری انتخابات ریاست جمهوری و 4- ارتباط با شبکه ها و رسانه های بیگانه و ارسال اطلاعات و عکس جهت تهییج آشوبگران.
با این وصف باید از زندانیانی که سعی دارند برچسب مجرم سیاسی را بر پیشانی خود بچسبانند، پرسید که شما مجرمان سیاسی هستید یا براندازان نرم؟ این البته سوالی است که پاسخ آن را می توان از لابلای اظهارات حجت‌الاسلام حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در جلسه حدود سه ماه پیش کمیسیون امنیت ملی مجلس، دریافت. وی در آن جلسه به صراحت ابراز داشت: « در منشور براندازی که از بخشی از اصلاح‌طلبان به دست آمد، آورده شده که نباید از امکانات و مقدورات انسانی و غیرانسانی خارج از کشور غافل شد.»
نوحه سرایی فتنه گران در زنداناین محکومان که اکنون در زندان به سر می برند، با توجه به جرائم امنیتی که مرتکب شده اند، طبق قانون مستحق مجازات بیشتری هستند. اما تا امروز نگاه مسئولان جمهوری اسلامی به این خطاکاران بر اساس رافت اسلامی بوده و تا حد امکان اجرای حکم با تخفیف و ارفاق و حتی عفو و بخشش همراه بوده است. در این شرایط که نظام می کوشد جذب حداکثری و دفع حداقلی داشته باشد، عجیب است که برخی از آنان که از قضا بزرگان فتنه محسوب می شوند، سعی دارند با نوحه سرایی، اوضاع و احوال خود در زندان را وخیم نشان داده و سپس در ماتمکده ها بر تعداد پامنبری ها بیفزایند. ولی تلاش آنان در این جهت به گونه ای پیش رفته که تا همین امروز می توان پارادوکس ها و تناقضات فراوان را در میان اقداماتشان مشاهده کرد. یکی از آشکارترین آن تناقض ها همین است که آنان به راحتی با افراد خارج از زندان نامه نگاری می کنند، اما در نامه هایشان از فشار و بدرفتاری و تنگی فضای زندان گلایه مندند! چنانکه مصطفی تاج زاده به مناسبت سالگرد ازدواجش نامه عاشقانه ای را از زندان برای همسرش نوشت و همین فرد پس از تقاضا، بدون وثیقه به مرخصی طولانی مدت رفت و در زندان نیز ممانعتی برای ملاقات وی با همسرش نبوده، اما نتیجه این تخفیف ها آن می شود که تاج زاده و نیز همسرش فخرالسادات محتشمی پور در نامه هایی که به قصد موج آفرینی برای حامیان خود و دادستانی و مقامات قضایی و سایر افراد می نویسند، فضای زندان را پر از فشار و شکنجه قلمداد می کنند که گویا تنفس و پلک زدن هم در زندان نوبتی شده است!
جنگ روانی برای قلب حقایق
دلایل چنین اظهارات کذب و طرح سوالاتی از سوی این زندانیان که قصد دارند بدین طریق بی گناهی خود را به جامعه القا کنند، از ابعاد گوناگون قابل بررسی است که برای خلاصه به ذکر سه علت اکتفا می شود.
1- مظلوم نمایی: این بهترین سناریویی است که کارگردانان فتنه می توانند با ساخت آن، حقایق پس از انتخابات را وارونه جلوه دهند و بر دایره دروغ ها بیفزایند. در مجموع ابراز محبت های دروغین و مظلوم نمایی از شیوه های جذب و تبلیغ است که فتنه گران از ورای این علت، «چانه زنی با نظام برای امتیازگیری» را می جویند.
2- قهرمان سازی: این یکی از دستورالعمل های مهم برای ترویج شک در جامعه است؛ چنانکه عده ای با ادعاهای کذب قصد دارند خود را در مقام یک قهرمان معرفی و مردم را دچار تردید کنند. این راهکار بر شهرت افراد می افزاید و کمک می کند به آنان تا در فضای غبارآلود جامعه ماهی خوشمزه ای را برای خود صید کنند.
3- قرینه سازی: همچنانکه غرب تلاش دارد ایران را به نقض حقوق بشر متهم کند، این افراد نیز می کوشند تا نمونه هایی را به مثابه قرینه های واقعی و وجودی از ادعاهای غرب نشان دهند و به عبارتی اگر در داخل از کشور یاوری نیافتند، به استمداد از بیگانه بشتابند.
علل و عوامل تلاش فتنه گران زندانی و غیرزندانی برای قلب حقایق نه فقط در سه علت بلکه در ده ها و صدها علت می گنجد؛ عللی که زیرمجموعه «جنگ روانی» است؛ جنگی که به نرمی تیغ می کِشد و می کُشد؛ اما نه مردم ایران را که سال هاست با سلاح بصیرت و تعقل پیروز این جنگ مانده اند.
جای دنیا معنا نشود. در ایران نیز زندان با همین تفسیر نه از زمان بنیان جمهوری اسلامی بلکه سال ها پیش از آن به وجود آمد و اکنون اگرچه یک چهارم زندانیان آمریکا، تعداد زندانیان در ایران است، اما عده ای از حبس شدگان قصد سیاه نمایی دارند و با بی گناه دانستن خود و سرودن اشعار بی قافیه در وصف جرائم و مدح فتنه، این سوال را می پرسند که چرا ما باید در زندان باشیم؟ ما نیز برای آنکه پاسخی گویا و ساده به این افراد دهیم در ادامه سعی داریم ابتدا به این قبیل سوالات که در ذهن مجریان ریز و درشت حوادث سال گذشته موج می زند پاسخ دهیم و سپس به علل و عوامل طرح چنین سوالاتی بپردازیم.


 

اقدامات خصمانه آذربایجان علیه ایران


 

کشور آذربایجان به پایگاهی برای برخی گروه های ضد ایرانی تبدیل شده است.
کشورآذربایجان که چند سالی است تحت سیاستهای کشورهای غربی شیطنت هایی را علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده ،اخیرا بر شدت اقدامات خود افزوده است.
این اقدامات عبارتند از:
1- تشکیل گروه های ناسیونالیست علیه جمهوری اسلامی ایران
2- آموزش ،تجهیز و حمایت از عوامل جدایی طلب
3- تامین تریبون ورسانه برای عناصر جدایی طلب
4- تحریک اقوام به وسیله گروه های اعزامی تحت پوشش طلبه ، بازرگان ، رایزن فرهنگی و موسسات مشترک و......
5- قاچاق انبوه مشروبات الکلی و بسیاری از مفاسد فرهنگی به داخل ایران از مرزهای آذربایجان
6- ترویج وتبلیغ بی بند وباری در جداره های مرز با ایران
7- اجازه به اسرائیل وآمریکا برای بهره گیری از امکانات این کشور وبرقراری مناسبات جاسوسی علیه ایران


 

توصیه وهابیون به خرید اموال غیر منقول از شیعیان

وهابیون در ایام حج نیز از اقدامات خود برای ایجاد اختلاف میان برادران اهل تشیع و تسنن ایرانی دست برنداشتند.
 اخیراً بزرگان و علمای فرقه انحرافی وهابی در عربستان سعودی به حجاج اهل تسنن کشورمان که جهت برگزاری مناسک حج به آن کشور مسافرت می نمایند توصیه می کنند تا عمده تلاش های خود را برای خرید اموال غیر منقول از قبیل زمین های مسکونی ، تجاری و کشاورزی و همچنین قنات و چاه های آب و ... از شیعیان متمرکز نمایند.
گفته می شود هدف وهابیون از این اقدام نفوذ و قدرت بیشتر در بین اهالی و شهرها و روستاهای شیعیان عنوان شده است.
شایان ذکر است دراین خصوص برادران اهل تسنن کشورمان ضمن مخالفت با این مساله زیست آِزادانه و بدون مشکل در ایران را مورد تاکید خود قرار داده اند.

تسهیلات ویژه برای جاسوسی

رژیم صهیونیستی در راستای تلاشهای خود برای جذب برخی ایرانیان،دام هایی را در برخی کشورهای همسایه ایران برای مسافران هموطنمان گسترانیده است.
اخیرا رژیم صهیونیستی در ضمن ارتباط گیری با برخی مسافران ایرانی در تعدادی از کشورهای همسایه به عنوان وعده داده که در صورت سفربه سرزمین اشغال شده فلسطین تسهیلات ویژه ای از قبیل لغو ویزا، استفاده از هتل و امکانات رفاهی با تخفیف ویژه، اعطاء کمک های مالی نقدی و ... پرداخت نماید.
گفته می شود اتباع ایرانی در صورتی از این تسهیلات برخوردار می شوند که از طریق کشور ترکیه، قبرس یا یکی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به آن سرزمین عزیمت نمایند.
این اقدام در حالی صورت می گیرد که رژیم صهیونیستی به دلیل ناآگاهی از مسائل داخلی ایران بدنبال جذب نفرات برای جاسوسی می باشد.


 

سرکوب خونین اعتراض های جنبش دانشجویی در انگلیس


 

پلیس انگلیس برای متفرق ساختن نزدیک به هزاران دانشجوی معترض به لایحه افزیش شهریه به ضرب و شتم شدید و دستگیری تعدادی از دانشجویان پرداخت.

 روز پنجشنبه در حالی که پارلمان انگلیس مشغول بررسی لایحه افزایش سه برابری شهریه دانشگاه بود، نزدیک به 20 هزار دانشجو که تعداد زیادی از دانش آموزان دبیرستانی، معلمان، اساتید دانشگاه و اعضای اتحادیه های کارگری و صنفی نیز آنها را همراهی می کردند در برابر مجلس این کشور گرد امدند تا صدای اعتراض خود به گوش نمایندگان برسانند.

این تجمع اعتراضی کم سابقه که با شعار‏های 'لعنت بر شهریه' و 'بودجه جنگ افروزی را کم کنید نه بودجه رفاهی را' همراه بود و در شهرهای دیگر انگلیس از جمله لیدز،منچستر، لیورپول، ادینبورو، گلاسگو، کاردیف، بیرمنگهام، آکسفورد و کمبریج از حمایت سایر تظاهر کنندگان برخوردار بود، نه تنها نتیجه ای نداد و مجلس انگلیس با بی اعتنایی به این حجم گسترده از اعتراضات نخبگان دانشگاهی به افزایش بودجه رای داد، بلکه نیروهای پلیس با اقدامات خشونت بار حدود 25 دانشجو را زخمی کرد؛ آماری که با ادامه اعتراضات دانشجویان تا روز جمعه به 55 نفر رسید. این در حالی است که گفته می شود تعداد زیادی از دانشجویان توسط نیروهای امنیتی انگلیس دستگیر شده اند

همانند سه تظاهرات بزرگ هفته های قبل نیروهای پلیس با استفاده از تاکتیک موسوم به 'کتلینگ' برای سرکوب تظاهرات کنندگان استفاده کردند؛ تاکتیکی در آن دور تا دور پارلمان انگلیس را با موانع فلزی و کیسه های شن محصور شده و نیروهای ضدشورش نیز جلوی تظاهرکنندگان را گرفته بودند و هر کسی که تلاش می کرد به سمت ساختمان پارلمان حرکت کند توسط ماموران پلیس مورد ضرب و شتم قرار می گرفت. دانشجویان برای رهایی از این وضعیت متقابلا تعدادی از صندلی های میدان پارلمان را آتش زدند و فنس های دور میدان را نیز از جا درآوردند و به اقدام به پرتاب تخم مرغ، بطری آب و بسته های حاوی رنگ به سمت پلیس پرتاب کردند.
تعدادی از دانشجویان خشمگین نیز با حمله به ساختمان وزارت دارایی واقع در حاشیه میدان پارلمان تعدادی از شیشه های آن را شکستند.
تعدادی از دانشجویان زخمی که توانسته بودند از محاصره پلیس بگریزند، عمدتا با سر و صورت خونین به علت در دسترس نبودن پزشک و نیروهای اورژانس، مجبور شدند با پای خود یا با کمک دوستان به بیمارستان بروند.
همچنین برخی از مردم و دانشجویانی که مورد ضرب و شتم کور پلیس قرار گرفته بودند در برخی نقاط دیگر دست به اقدامات متقابل زده و به مراکز دولتی و فروشگاه ها حمله کردند؛ ساختمان دادگاه عالی انگلیس و مراکز خرید خیابان اکسفورد از جمله مکانهایی بود که شاهد واکنش خشمگینانه معترضین نسبت به اقدامات خشونت بار دولت بود.

تایید قساوت پلیس توسط دولت

شدت عملکرد پلیس که در تسصاویر منتشزر شده کاملا مشهود است ، به حدی بود که به سرعت موج تندی از انتقاد را برانگیخت اما سیر پاول استیفنسون رئیس پلیس لندن با رد این اتهامات گفت« این اتهامات بی اساس است و هر انسان عاقلی که تصاویر تظاهرات را نگاه کند خشونت تظاهرکنندگان را محکوم می کند.این اتهامات بهانه ای است که خشونت طلبان خود را پشت ان پنهان می کنند».
ترزا می وزیر کشور انگلیس نیز در توجیه سرکوب دانشجویان گفت:" خشونتها به حدی زیاد بود که اصلا به اعتراضات مسالمت امیز شباهتی نداشت.

اصلاح‌طلبان و تصاحب فرقه سبز

داستان «فرقـه سـبز» و «اصـلاح‌طلبـان» ماجرایی است که روایت‌ها از آن شده است. از«تقسیم کار» تا «اختلاف میان سران این دو جریان»، خبرها و تحلیل‌های مختلفی ارائه شده است. اما آنچه شاید کمتر به آن پرداخته شده تلاش‌های زیرکانه‌ای است که اهداف پنهانی را نشانه گرفته و نوع نگاه اصلاح‌طلبان به فرقه سبز را به نمایش می‌گذارد.
شاید در این خصوص پاسخ به پرسش‌های زیر بتواند اندکی اهداف مستتر در این تلاش‌ها را برجسته نماید. پرسش‌هایی همچون: ‌
1 -  نسبت اصلاح‌طلبان با فرقه سبز چیست؟
2 -  چه اشتراکاتی میان فرقه سبز و اصلاح‌طلبان وجود دارد؟
3 -  اصولاً این دو جریان چه تداخل گفتمانی‌ای با هم دارند؟
4 -  در سپهر سیاسی – اجتماعی کشور و در نزد گروه‌های دوم خردادی اصالت با کدامین گروه است؟
بی‌گمان برای پرداختن به این پرسش‌ها، نگاهی به گذشته و پی‌گیری تحولات و اقدامات تا به امروز لازم و ضروری به نظر می‌رسد. نقطه آغاز این روایت را شاید باید از پیش از برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ‌دنبال کرد.
اصلاح‌طلبان که برای پایان دادن به چند دوره شکست انتخاباتی خود و احیای مجدد اصلاحات، به انتخابات دهم ریاست جمهوری چشم دوخته بودند، ‌تلاش‌های فراوانی را فراهم آورده و عده و عده تشکیلاتی – فکری خود را فعال ساخته بودند. همه چیز برای حضور سید محمد خاتمی‌ فراهم بود اما وسوسه موسوی برای حضور در انتخابات و تأملات و تزلزل‌های خاتمی‌ موجب شد که موسوی برای حضور مصمم‌تر شود به گونه‌ای که وی پس از شنیدن دوگانه «یا من یا میرحسین» از سوی سید محمد خاتمی، ‌مصمم تر از پیش و در پیامی ‌به خاتمی ‌تصریح کرده بود که اگر من تصمیم به حضور داشته باشم حتماً کاندیدا خواهم شد.
عزم موسوی برای حضور در انتخابات گرچه به نارضایتی اصلاح‌طلبان درلایه‌های پنهان و سرانجام انصراف سید محمد خاتمی‌ از کاندیداتوری انجامید اما موجب شد تا اصلاح‌طلبان طی یک قمار تمهیدات و تشکیلات خود را در اختیار موسوی قرار داده و ستادهای وی را برای پیروزی شکل دهند.
در حقیقت قسمت عمده تشکیلات و حامیان موسوی از سوی اصلاح‌طلبان تأمین شد.
از دیگر سو شکست در انتخابات و ماجرای حوادث بعد از انتخابات نیز که به وقوع پیوست، اصلاح‌طلبان برای اینکه شکست به پای اصلاحات نوشته نشود به همراهی با موسوی در طرح تقلب در انتخابات پرداخته و در مسیر اقدامات ضدامنیتی خود برخی از نیروهای خود را در محکمه و سپس زندان مشاهده کردند. به عبارت دیگر بخشی از زندانی رفته‌های برجسته این ماجرا‌ها نیز از اصلاح‌طلبان بودند.
اما ادامه رویه رادیکال موسوی و عبور قطعی وی از نظام و انقلاب موجب شد که سران اصلاحات در یک برنامه ریزی از موسوی و کروبی ‌زاویه گرفته و تا به امروز کجدار و مریز به پیش آیند.
در حقیقت می‌توان گفت تا به این جای کار
الف- اصلاح‌طلبان بدنه اجتماعی و تشکیلاتی فرقه سبز را شکل دادند و فرقه سبز متأخر از اصلاحات بوده است.
ب- طرح تقلب در انتخابات، ‌نه به احمدی‌نژاد، ‌اعتراض به سیاست‌های نظام و تلاش برای برانداختن
گفتمان انقلابی ‌موجود از اشتراکات و تداخل گفتمانی این دو جریان بوده است.
ج- رادیکالیسم موسوی که موجب شد جبهه وی مبتنی بر لایه‌هایی از منتقدین تا معترضین از یکدیگر تفکیک و جدا شوند و سرانجام هرکدام به خاستگاه‌های خود بازگردند.
در این میان اما در شرایط کنونی آنچه اصلاح‌طلبان نسبت به فرقه سبز دنبال می‌کنند، ‌چیست؟
آنچه در این خصوص قابل جمع‌بندی است، عبارت است از: ‌
- جداسازی بدنه خود از فرقه سبز
- تلاش برای عدم ثبت فعالیت‌های خود در چارچوب فعالیت‌های رادیکال و ضد نظام و انقلاب این فرقه
- سعی در مصادره زندانیان حوادث بعد از انتخابات برای اسطوره‌سازی برای اصلاحات و تأکید بر زنده‌بودن اصلاحات.


 

بودجه افسانه ای ؛بی بی جی؛اتاق فرمان عملیات رسانه ای امریکا علیه

شورای دولتی پخش برنامه‌های رادیو و تلویزیون آمریکا (BBG) که دیپلماسی رسانه‌ای دولت آمریکا را طراحی می‌کند، در بودجه مالی سال 2011 خود به کنگره مبلغ 768 میلیون و 778 هزار دلار درخواست کرده است.

 آنچه در پی می‌آید گزارشی مختصر از جزئیات دقیق بودجه‌های درخواستی این هیات برای سال مالی 2011 ، اهداف و برنامه‌های توسعه‌ای بی‌‌بی‌جی در نقاط مختلف دنیا همراه با دستاوردها و تغییرات جدید و همچنین برآوردی از مناطق دارای فعالیت این هیات رسانه‌ای است.

در مقدمه این گزارش می‌خوانیم:

« هیأت مدیران خبررسانی (BBG) با ترویج آزادی و دموکراسی و نیز با افزایش تفاهم از طریق ارتباطات چندرسانه‌ای و نیز پخش اخبار دقیق، عینی و متوازن و دیگر برنامه‌ها در مورد آمریکا و جهان، اهداف سیاست خارجی آمریکا را به پیش می‌برد.

هیأت مدیران خبررسانی تمام سازمان‌های خبررسانی بین‌المللی آمریکا را در بر می‌گیرد که عبارتند از: صدای آمریکا (VOA)،‌ رادیو و تلویزیون مارتی، و سازمان‌های دریافت‌کننده اعتبارات مالی: رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی (RFE/RL)، ‌رادیو آسیای آزاد (RFA) و همچنین شبکه‌های‌ خبررسانی خاورمیانه(MBN). تمام خدمات خبری هیأت مدیران خبررسانی تابع استانداردها و اصول مندرج در قانون خبررسانی بین‌المللی (1994) هستند.

پخش خبر با 60 زبان در بیش از 100 کشور با 171 میلیون مخاطب به زبان بومی

برنامه‌های هیأت مدیران خبررسانی از طریق رادیو، تلویزیون، اینترنت و همچنین انواع در حال گسترش رسانه‌های جدید به 60 زبان و در بیش از 100 کشور جهان منتشر می‌‌شوند. هیأت مدیران خبرسانی از طریق شبکه پخش جهانی‌، به طور مستقیم با 171 میلیون مخاطب به زبان بومی‌ خودشان ارتباط برقرار می‌کند.

این نوع دسترسی به مخاطبین جهانی کاملاً با ارزش و منحصر بفرد است زیرا آمریکا هم می‌خواهد با مردم اقصی‌نقاط جهان ارتباط برقرار کرده و هم در جهت خلق همکاری با آنها اقدام کند. خبررسانی بین‌المللی یکی از ثمربخش‌ترین و در عین حال کم‌ هزینه‌ترین بخش‌های دیپلماسی عمومی است. بیش از 80 درصد خدمات زبان‌های خارجی ارائه شده از جانب هیأت مدیران خبررسانی هزینه‌ای کمتر از 5 میلیون دلار در سال داشته و بیش از دوسوم این خدمات نیز هزینه‌ای کمتر از 2 میلیون دلار دارند.

هیأت مدیران خبررسانی در فرایند جهانی ترویج دموکراسی، جامعه مدنی، نهادهای شفاف و همکاری‌های جهانی نقش تسریع‌گر را ایفاء می‌کند.

زمانی که رویدادی رخ می‌دهد، هیأت مدیران خبررسانی می‌تواند با افزایش موقتی خبررسانی در حوزه مربوطه به بحران‌های جهانی واکنش دهد. به عبارت ساده‌تر، سرویس‌های زبان‌های خارجی هیأت مدیران خبررسانی بر ساعات خبری افزوده و محتوایی غنی برای اطلاع‌رسانی کارآمد و دقیق به مردم تحت تأثیر بحران، خلق می‌کنند.

زمانی که بحران‌های منطقه‌ای و محلی، اغلب بدون هیچ هشداری پدیدار می‌گردند، هیأت مدیران خبررسانی باید با سرعت، قاطعیت و بر اساس منابع رسانه‌ای موجود و ماهیت موقعیت پیش‌‌آمده نسبت بدان‌ها واکنش نشان دهد.

"برنامه استراتژیک هیأت مدیران خبررسانی در سال‌های مالی 2008 الی 2013 " استراتژی‌های سازمان برای دستیابی به اهداف را با توجه به چالش‌های پیش‌ رو مشخص می‌سازد. بودجه سال مالی 2011 بر اساس این برنامه تدوین شده و تلاش برای ادغام فعالیت‌های اجرایی و بودجه هیأت مدیران خبررسانی نیز بر اساس برنامه استراتژیک مذکور ادامه می‌یابد.

دستاوردهای منطقه‌ای

هیأت مدیران خبررسانی اهداف بلندمدت اجرایی را بر اساس اولویت‌های منطقه‌ای تدوین کرده است، در ادامه گزارش حاضر هر کدام از اهداف اجرایی، دستاوردهای بزرگ اخیر و تغییرات پیشنهادی در برنامه‌ها تشریح می‌گردند.

"برقراری ارتباط با جهان عرب‌زبان "

دستاوردهای برنامه
* الیوم، برنامه سه ساعته و جدید شبکه‌های خبررسانی خاورمیانه که در مارس 2009 تأسیس شد. این برنامه با آمیزه‌ خبری منحصر بفردی که در مورد مسائل جاری خاورمیانه ارائه کرده پوشش رسانه‌ای شبکه الحرة را بازتعریف کرده است، این برنامه پلت‌فرمی برای بررسی اخبار روز، بحث در مورد مسائل اجتماعی مهم، ارائه دیدگاه‌هایی منحصر بفرد از خاورمیانه و آمریکا و انتشار اخباری است که در دیگر رسانه‌های منطقه ارائه نمی‌گردند.

* در زمان مناقشات غزه در سال 2008،‌ شبکه‌های خبررسانی خاورمیانه منابع خود را دوباره سازماندهی نمود تا مخاطبین را در جریان لحظه به لحظه اخبار گذارد. پوشش خبری شبکه‌های خبررسانی خاورمیانه به علت عینی، دقیق و سر وقت بودن تحسین همگان را برانگیخت.

*‌ رادیو عراق آزاد که به عنوان زیرمجموعه رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی (RFE/RL) فعالیت می‌کند اخباری عینی و متوازن در مورد اخبار روزانه عراق و گذار این کشور به سوی دموکراسی ارائه می‌کند. در برنامه‌های سال مالی 2009 بر ضرورت عهده‌دار شدن مسئولیت‌های بیشتر از جانب شهروندان عراقی در حین خروج نیروهای آمریکایی و واگذاری اختیارات محلی به عراقی‌ها تأکید شده است.

تغییرات در برنامه‌ها: هیأت مدیران خبررسانی پیشنهاد می‌کند شبکه "الحرة اروپا " منحل گردد.

"برقراری ارتباط با مخاطبان مناطق استراتژیک مانند خاور نزدیک، جنوب آسیا،‌ آسیای مرکزی و اوراسیا "

دستاوردهای برنامه

* "رادیو دیوا " زیرمجموعه صدای آمریکا یک شبکه رادیویی است که به بیش از 40 میلیون پشتون ساکن در مرز بحران‌زده افغانستان- پاکستان اخبار منطقه، آمریکا و خبرهای بین‌المللی را پخش می‌کند. در ژوئن 2009، رادیو دیوا پخش یک برنامه سه ساعته صبحگاهی را نیز آغاز کرد.

* در ژانویه 2010، ‌سازمان رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی، "رادیو مشعل " را راه اندازی نمود. این شبکه رادیویی در موج کوتاه و برای پخش برنامه به زبان پشتون در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان راه‌اندازی شده است.

* صدای آمریکا و رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی اخبار فوری، گزارش‌های عمیق و تحلیل‌هایی دقیق در مورد مسائل کشور افغانستان به مردم این کشور ارائه کرده‌‌اند. پوشش خبری جامع جریان انتخابات آگوست 2009 افغانستان، شامل گزارش‌های خبری زنده از کابل و ولایت‌های اطراف، سوابق نامزدهای کلیدی، بحث در مورد مسائل پیش‌ روی دولت، و واکنش رأی‌دهندگان داخل افغانستان بود.

* در ایران علی‌رغم پارازیت‌های فزاینده، صدای آمریکا و رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری ایران و همچنین اعتراضات گسترده متعاقب آن را گزارش کردند.

*‌ بخش خدمات زبان اردوی صدای آمریکا به ارائه خبررسانی تلویزیونی و همچنین گسترش برنامه‌های رادیویی در پاکستان ادامه می‌دهد.

* در 2 نوامبر 2009، رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی برنامه "پژواک قفقاز " را راه‌اندازی کرد، این برنامه به مدت یک ساعت و به زبان روسی برای مناطق اوستیای جنوبی و آبخازیا در گرجستان پخش می‌شود.

تغییرات در برنامه‌ها

- هیأت مدیران خبررسانی پیشنهاد می‌کند فرستنده‌های رادیویی موج FM در افغانستان افزایش یابند. این کار از طریق تأسیس ایستگاه‌های موج FM در مناطق مورد نظر هیأت مدیران خبررسانی انجام خواهد گرفت تا بدین وسیله برنامه‌های دری و پشتوی صدای آمریکا و رادیو آزاد افغانستان را پخش نمایند.

- هیأت مدیران خبررسانی پیشنهاد می‌کند برنامه‌ای در جهت ارضای نیازهای پرسنلی و تأسیساتی ادارات رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی تدوین و اجراء گردد.

- هیأت مدیران خبررسانی پیشنهاد می‌کند بخش سرویس زبان‌های یونانی و کروات صدای آمریکا منحل گردند، پخش رادیویی برنامه‌های شبکه خبری تلویزیون فارسی صدای آمریکا و همچنین برنامه یک‌ ساعته رادیوی فارسی صدای آمریکا متوقف گردد، و همچنین برنامه‌های سرویس روسی رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی، مناصب پشتیبانی و همچنین هزینه‌های عمومی عملیاتی کاهش یابند.

"تمکرکز برنامه‌های خبررسانی بر مخاطبان دارای اولویت استراتژیک در شرق آسیا "

دستاوردهای برنامه

* صدای آمریکا و رادیو آسیای آزاد به خبررسانی روزانه 5 ساعت به کره شمالی ادامه می‌دهند. سرویس کره‌ای صدای آمریکا با پخش برنامه‌ای به مدت 90 دقیقه از یک فرستنده موج متوسط مستقر در کره جنوبی ارتباط خود با مخاطبینش در کره شمالی را توسعه داده است.

* پس از تظاهرات وسیع ملی در برمه علیه حاکمان نظامی کشور و سرکوب‌های متعاقب آن، صدای آمریکا و رادیو آسیای آزاد خبررسانی به مخاطبین برمه‌ای را گسترش داده‌اند. سرویس برمه‌ای صدای آمریکا که در گذشته روزانه 3.5 ساعت برنامه پخش می‌نمود اولین تلویزیون ماهواره‌ای برای برمه را راه‌اندازی کرد.

تغییرات در برنامه

- هیأت مدیران خبررسانی پیشنهاد می‌کند بودجه بیشتری به رادیو آسیای آزاد تعلق گیرد تا این سازمان بتواند برنامه‌های ویدئویی برای انتشار ماهواره‌ای به زبان برمه‌ای و تبتی و نیز برای انتشار اینترنتی به زبانی ماندارینی و ویتنامی تهیه کند و نیز خدمات ارائه شده برای دستگاه‌های موبایل را نیز ارتقاء دهد.

- هیأت مدیران خبررسانی پیشنهاد می‌کند هزینه‌های عملیاتی عمومی رادیو آسیای آزاد کاهش یابد.

"تمرکز خبررسانی در آفریقا بر مناطقی که خطر تروریسم، نسل‌کشی و یا شکست دولت‌ها در آن بیشتر است "

دستاوردهای برنامه

* در ژوئن 2009، سرویس سومالی صدای آمریکا یک برنامه نیم‌ ساعته به برنامه‌های روزانه خود افزود و هم اینک هر روز سه ساعت و نیم برنامه پخش می‌کند. در سال مالی 2009، دفتر مهندسی اداره خبررسانی بین‌المللی و "دفتر بازاریابی و جایگذاری برنامه‌ها " دو پروژه رادیویی در موج FM به زبان‌های موگادیشویی و هرگیسایی در منطقه سومالی‌لند طراحی و راه‌اندازی نمودند.

* شبکه "عافیه دارفور " از زیرمجموعه‌های شبکه‌های خبررسانی خاورمیانه، اخبار دارفور و بقیه نقاط جهان را برای مردم دارفور، چاد شرقی و خارطوم پخش می‌کند؛ اخباری که در غیر اینصورت به دست مردم این مناطق نخواهند رسید.

* سرویس سواحیلی صدای آمریکا با بهره گرفتن از گسترش تکنولوژی موبایل در قاره آفریقا، ‌اخبار را با استفاده از پیامک منتشر می‌کند. در این سرویس تیتر اخبار و اخبار فوری از طریق پیامک به میلیون‌ها نفر در شرق و مرکز آفریقا ارسال می‌گردند.

تغییرات در برنامه

- هیأت مدیران خبررسانی پیشنهاد می‌کند به منظور دستیابی به مخاطبین بیشتر در آفریقا یک سیستم چندرسانه‌ای برای پیام‌رسانی اخبار در سرویس سواحیلی شکل گیرد، شبکه FM در بازارهای اصلی آفریقا گسترش یابد، و نیز برنامه‌های ویدئویی و صوتی کوتاه‌مدت برای توزیع از طریق پورتال‌های اینترنتی تولید گردند.

"افزایش ارتباط با مخاطبان در مناطق استراتژیک آمریکای لاتین "

دستاوردهای برنامه

* سرویس زبان کرئولی صدای آمریکا و رادیو و تلویزیون مارتی حوادث مربوط به زلزله ژانویه 2010 هائیتی را زیر پوشش خبری گسترده‌ای قرار دادند. صدای آمریکا برنامه‌های زبان کرئولی را از یک ‌و ‌نیم ساعت به 10 ساعت و نیم بین روزهای دوشنبه تا جمعه و از یک ساعت تا 9 ساعت و نیم در روزهای شنبه و یکشنبه افزایش داده و هماهنگی‌های لازم را با وزارت دفاع انجام داد تا برنامه‌ها از طریق فرستنده‌های موج FM مستقر در هواپیماهای نظامی بر فراز منطقه پخش گردند.

* در اواسط دسامبر 2008، "دفتر خبررسانی کوبا " (OCB) شروع به پخش تلویزیون مارتی در باند VHF از یکی از دو هواپیمای "ایرمارتی " کرد. هم‌اکنون این هواپیما می‌تواند در دو باند UHF و VHF به پخش برنامه بپردازد.

تغییرات برنامه‌ها

- هیأت مدیران خبررسانی پیشنهاد می‌کند استودیوهای تلویزیونی دفتر خبررسانی کوبا اصلاح شده و مورد استفاده صدای آمریکا و دفتر خبررسانی کوبا قرار گیرند. این هیأت همچنین پیشنهاد می‌کند پخش برنامه‌های "تلویزیون مارتی " در ماهواره "دیرکت‌تی‌وی " افزایش یابد.

"ادغام فعالیت‌های پشتیبانی اصلی با استراتژی‌های پیاده‌سازی خبررسانی و اهداف اجرایی "

دستاوردهای برنامه

* بخش مهندسی در سال مالی 2009 شروع به پیاده‌سازی مرحله‌ای سیستم ویدئویی دیجیتال نمود. در ابتدا سیستم مدیریت ارزیابی ویدئویی تأسیس گردید. پس از پایان طرح و اجرای این پروژه، سیستم مذکور خواهد توانست مدیریت اخبار، مدیریت ارزیابی دیجیتالی،‌ ذخیره متمرکز ویدئویی، آرشیو ویدئویی و سیستم جذب/ پخش ویدئویی را با یکدیگر ادغام کند.

* اداره خبررسانی بین‌المللی "دفتر رسانه‌های جدید " را تأسیس نمود تا بهره‌گیری صدای آمریکا از اینترنت و سایر تکنولوژی‌های دیجیتالی به مانند دستگاه‌های موبایل و رسانه‌های اجتماعی را مدیریت و هدایت نماید.

تغییرات برنامه

- هیأت مدیران خبررسانی پیشنهاد می‌کند ظرفیت و زیرساخت‌ سیستم پخش ماهواره‌ای جهانی بهبود یافته و "مرکز کنترل شبکه " (NCC) که قلب سیستم توزیع ماهواره‌ای جهانی هیأت مدیران خبررسانی محسوب می‌شود استانداردسازی و به روزرسانی شود.

- هیأت مدیران خبررسانی پیشنهاد می‌کند به منظور حفظ جایگاه در بازارجهانی رسانه‌های جدید که به سرعت در حال تغییر و گسترش است، ‌استفاده از دستگاه‌های موبایل و سیستم‌های توزیع دیجیتالی افزایش یابد. این برنامه شامل تداوم تغییر فرمت برنامه‌های صدای آمریکا از سیستم‌های آنالوگ به سیستم‌های فایل- محور دیجیتال خواهد بود.

- هیأت مدیران خبررسانی پیشنهاد می‌کند کارهای زیر در حوزه پشتیبانی انجام گیرند: کاهش هزینه‌های قراردادی سازمان به میزان 4 درصد؛ فروش یک سایت فرستنده در آلمان؛‌ فروش یک ایستگاه فرستنده آمریکایی؛ سازماندهی دوباره عملیات‌ها در ایستگاه‌های فرستنده خارجی؛ کاهش پرسنل بخش مهندسی اداره خبررسانی بین‌المللی و همچنین هزینه‌های عمومی این اداره؛ و کاهش بودجه تعمیرات و اداره بخش "توسعه دارایی‌های سرمایه‌ای خبررسانی " .

خلاصه ارقام بودجه درخواستی بی‌بی‌جی برای سال مالی 2011

هیأت مدیران خبررسانی خواهان دریافتی بودجه‌ای به میزان 768.8 میلیون دلار برای سال مالی 2011 است که این بودجه شامل موارد زیر است:

* 755.1 میلیون دلار برای عملیات‌های خبررسانی بین‌المللی (بودجه یک سال تمام سرویس‌های خبررسانی و پشتیبانی). این درخواست شامل بودجه لازم برای ارتقاء عملیات‌ها و توزیع ماهواره‌ای، توسعه برنامه‌های رسانه‌های جدید که پلت‌فرم‌های خبررسانی سازمان را گسترش می‌دهند، و نیازهای ضروری پرسنلی و تأسیساتی در ادارات رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی است.

* 13.6 میلیون برای "توسعه دارایی‌های سرمایه‌ای خبررسانی " (بودجه یک سال تمام برای نگهداری و اصلاح زیرساخت‌های انتقال امواج). این درخواست شامل بودجه لازم برای نگهداری، ‌تعمیر و توسعه سیستم‌های کنونی، دیگر تمهیدات برای تضمین ابقای ظرفیت کنونی فرستنده‌ها، و ارتقاء سیستم‌های عملیاتی و توزیع ماهواره‌ای جهانی هیأت مدیران خبررسانی، مرکز کنترل شبکه و زیرساخت مدیریت رسانه‌های دیجیتالی است.


 

گزارش رسمی وزارت خارجه اسرائیل از مطالعات ایران شناسی در دانشگاه

سایت فارسی زبان وزارت خارجه رژیم صهیونیستی از اقدامات جدید مرکز مطالعات ایران شناسی دانشگاه تل‌آویو گزارشی منتشر کرد.

 در این گزارش که گفته می شود تنها بخشی از اطلاعات اقدامات اسرائیلی ها درباره ایران است نوشته شده "به روی کار آمدن حکومت دینی در ایران، که سران آن اسرائیل را علنا به نابودی تهدید می کنند، لزوم شناخت این همسایه اسرائیل را برای دانشجویان و دانش پژوهان این کشور دو چندان می کند."

بخش های مهم این گزارش به شرح زیر است:

* دانشگاه تل آویو که پس از دانشگاه عبری اورشلیم، دومین و مهمترین دانشگاهی بود که در اسرائیل برپا شد، یکی از پیشگامان برپائی مرکز مطالعات ایران شناسی بود که هدف از آن شناساندن فرهنگ ایران زمین و پیشینه تاریخی این سرزمین پهناور و مناسبات باستانی ملت یهود با آن کشور و مردمان آن می باشد.

*نخستین گام دانشگاه تل آویو برای شناساندن ایران به دانش پژوهان اسرائیلی، با برپائی کرسی ایران شناسی برداشته شد. ایجاد این کرسی، با کمک سخاوتمندانه پرویز نظریان از شخصیت های ایرانی ساکن لوس آنجلس امکان پذیر گردید – و کوتاه مدتی پس از آن، مرکز مطالعات ایران شناسی، با یاری مالی خانواده معراج برپا شد که به یاد دکتر حبیب لوی نامگذاری شده است که یکی از شخصیت های علمی و پزشکی برجسته جامعه یهودیان ایران بود و تالیفات او در زمینه شناخت پیشینه یهودیان ایران و جهان، یکی از آثار پیشاهنگ در این زمینه بود. کتاب پنج جلدی تاریخ یهودیان ایران مهمترین اثر جاودان این پژوهشگر است.

*هدف اصلی برپا کنندگان این مرکز پژوهشی و علمی در دانشگاه تل آویو، که یکی از آرمان های دکتر حبیب لوی در راه اعتلای فرهنگ یهودیان ایرانی بود، پژوهش درباره تاریخ یهودیان ایران، آشنائی با گذشته آن سرزمین و شناخت فرهنگ و تمدن این کشور باستانی و انجام تحقیقاتی در رابطه با مکان و مقام ایران در میان کشورهای خاورمیانه و جهان، و همچنین بررسی تاریخ معاصر و بازتاب سیاست های ایران بر منطقه و دنیاست.

*این مرکز، علاوه بر شماری از درس های دانشگاهی که در برنامه تحصیلی دانشجویان رشته های خاورمیانه و علوم سیاسی گنجانیده شده، انجام پژوهش های علمی درباره ایران را تشویق می کند و به دانشجویان علاقمند، به ویژه در رشته دکترا بورس تحصیلی می دهد.

*انجام پژوهش درباره پیشینه تاریخی یهودیان ایران در این مرکز مطالعاتی از اولویت برخوردار است، زیرا با آن که نخستین گروه از یهودیان حدود دو هزار و هفتصد سال پیش به ایران رسیدند و یکی از قدیمی ترین اقوام ساکن ایران محسوب می شوند، به علت مصیبت هائی که در طول تاریخ بر این سرزمین رفته، بسیاری از آثار و مدارک نابود شده و نگارش فرهنگ ملت ها بسیار دشوار گردیده، زیرا اسنادی که تاکنون به دست آمده ناچیز است.

*شادروان پروفسور امنون نتسر از پایه گذاران پژوهش در تاریخ یهودیان ایران زمین بود و شادروان خانم دکتر سرور سرودی نیز در راه شناخت فرهنگ یهودیان ایران تلاش بسیار کرد.

*مرکز مطالعات ایران شناسی دانشگاه تل آویو با ابتکار و کوشش پروفسور داوید منشری پای گرفت. پروفسور منشری نه تنها یک شخصیت علمی و دانشگاهی و یکی از ایران شناسان بنام اسرائیل است، بلکه سالیان دراز در راس تلاش های اجتماعی یهودیان اسرائیل نیز قرار داشته و خدمات بسیار کرده است. چندی پیش دوران فعالیت پروفسور منشری در ریاست این مرکز پایان گرفت و پروفسور لیتواک جانشنی او گردید.

*از جمله وظائفی که این مرکز برای خود تعیین کرده، گردآوری و نگاهداری اسناد و مدارک و عکس ها و آثار مربوط به زندگی یهودیان در ایران است تا شاید بتواند یک آرشیو غنی برپا سازد که در اختیار پژوهشگران تاریخ ایران در سراسر جهان قرار گیرد.

*زنده نام دکتر حبیب لوی، خود دارای کتابخانه بزرگی بود که فرزندانش آن را در اختیار دانشگاه تل آویو قرار دادند.

*مرکز مطالعات ایران شناسی دانشگاه تل آویو، همانند هر کانون تحقیقاتی معتبر دیگر در دانشگاه های جهان، هر سال کتاب هائی نیز در رابطه با ایران انتشار می دهد و نتایج پژوهش های استادان و دانشیاران خود درباره ایران را نیز به صورت مقاله های علمی منتشر می سازد.

*همچنین هر سال چند کنفرانس بین المللی توسط این مرکز درباره امور مختلف ایران برگزار می شود که شماری از ایران شناسان و از جمله استادان ایرانی از سراسر جهان برای سخنرانی در آن دعوت می شوند.

*این مرکز مطالعاتی، استادان برجسته بین المللی در امور ایران را نیز برای تدریس در دانشگاه تل آویو و یا برگزاری سخنرانی دعوت می کند. آخرین استادی که به تل آویو آمد، پروفسور روبرت گلیو          Prof. Robert Gleave, استاد دانشگاه اکستر University  of Exeter, بود که در 25 نوامبر 2010 در همایش علمی این مرکز شرکت جست.

*مرکز مطالعات ایران شناسی دانشگاه تل آویو گاهنامه ای نیز با نام Iran-Pulse (نبض ایران) انتشار می دهد که به اوضاع آن کشور اختصاص دارد و آخرین شماره آن درباره سنگسار در ایران است که موضوع روز می باشد.


نرم افزار آمریکایی "iPhone " ایرانیان را به خبرنگاران محلی تبدیل


 

"ریچارد ج. لوگار " (RICHARD G. LUGAR) سناتور با نفوذ آمریکایی در مقاله خود که در نشریه آمریکایی "فارین سرویس ژورنال " (Foreign Service Journal) منتشر شده به بررسی وضعیت سازمان BBG و برنامه‌های آن پرداخته و می‌نویسد: گزارش تیم من درباره‌ BBG نگرانی‌هایی زیادی را برجسته می‌سازد.

آمریکا باید برنامه‌های رسانه‌های خود در خاورمیانه را تغییر دهد

سناتور لوگار در آغاز وضعیت تلویزیون "الحریه " را مورد بررسی قرار داده و می‌نویسد: شبکه خبری 24 ساعته‌ الحریه پرهزینه است و در این منطقه‌ حساس در خارج از عراق بیننده کمی دارد، بودجه90 میلیون دلاری آن از مجموع هزینه‌های رادیو آسیای آزاد (37 میلیون دلار)، رادیو - تلویزیون مارتی (30 میلیون دلار)، و شبکه تلویزیونی خبری VOA فارسی (17 میلیون دلار) بیشتر است.

وی در ادامه این مقاله نوشته است: با توجه به محیط رسانه‌ای شلوغ خاورمیانه، یا باید منابع بیشتری را برای بازاریابی و ترویج اختصاص داد، یا برنامه‌ریزی را باید تغییر داد. اگر این تلاش‌ها در افزایش سطوح بینندگان ناکام بمانند، سیاست‌گذاران باید تصمیم بگیرند که آیا ادامه کار الحریه ارزش هزینه‌های آن‌را دارد یا نه.

لوگار در ادامه بدون اشاره به اینکه چرا دولت‌ها با پخش برنامه‌های ایالات متحده مخالفت ‌می‌کنند، مدعی شد: مشکل دیگر اعمال محدودیت کشورها برای خبرنگاران آمریکایی است، دولت چین از سال 2009 تاکنون تنها دو ویزای کاری برای گزارشگران صدای آمریکا مستقر در پکن صادر کرده است و بیش از یک سال است که از گشایش دفتر VOA در شانگهای ممانعت به عمل می‌آورد.

این سناتور آمریکایی در ادامه یادآور شده است:‌ از سال 2007 تاکنون، دولت آمریکا حدود 2900 ویزای مطبوعاتی برای روزنامه‌نگاران و پرسنل مطبوعاتی چینی صادر کرده است، خبرگزاری "شین‌هوا " حدود 75 گزارشگر در آمریکا دارد و تا زمان نوشته شدن این گزارش در حال آماده شدن برای گشایش یک دفتر بزرگ در میدان تایمز نیویورک بود.

دولت روسیه موفق شده صدای آمریکا را در این کشور ساکت کند

به گفته وی روزنامه‌نگاران در روسیه نیز مرتباً ربوده، شکنجه و کشته می‌شوند، بدون اینکه کسی به مجازات برسد. تعداد ایستگاه‌های روسی پخش کننده بخش روسی رادیو اروپای آزاد به شدت کم شده‌اند و از 30 ایستگاه در سال 2001 تنها به 5 ایستگاه در حال حاضر رسیده است.
این سناتور تأکید کرده است: دولت روسیه تجدید پروانه ایستگاه‌های رادیویی محلی در روسیه را به قطع پخش برنامه‌های آمریکا مشروط کرده و از این طریق موفق به ساکت کردن صدای آمریکا شده است، در نتیجه VOA که در سال 2003 از 85 ایستگاه پخش می‌شد، در سال 2009 فقط از یک ایستگاه پخش ‌شد، وزارت خارجه باید این موضوع را در بالاترین سطوح مطرح کند و باید تلاش‌های فزاینده برای مسدود کردن سایت‌های اینترنتی BBG را زیر نظر قرار دهد.

پخش برنامه‌های آمریکا موجب کاهش آزادی در کشورها شده است

لوگار پخش برنامه‌های ایالات متحده در آسیا را موجب کاهش میزان آزادی در کشورها دانسته و می‌نویسد: بنا به گزارش سازمان حقوق بشر غیردولتی "خانه آزادی " (Freedom House) ، شش کشوری که رادیو آسیای آزاد (RFA) در آن‌ها پخش می‌شود با یک کاهش تدریجی و مستمر آزادی مطبوعات مواجه هستند، و یکی از این کشورها در حال حاضر در بین 195 کشور در جایگاه 132 قرار دارد. RFA، که در سال 1994 به امید جاری شدن جو دموکراسی و آزادی پس از جنگ سرد به آسیا تاسیس شد، در ابتدا جنبه موقتی داشت.

لوگار افزوده است: اوایل امسال من به مجلس پیشنهاد کردم که با توجه به واقعیت ناخوشایند آزادی مطبوعات در آسیا، مجوز دائم به رادیو آسیای آزاد بدهد، به دنبال انتشار گزارش کنگره لایحه را تصویب کرد و اوباما آن را در ماه جولای امضا کرد و آن را از نظر قانونی در سطحی یکسان با رادیو اروپای آزاد و کوبا و خاورمیانه قرار داد. این امر به کشورهای منطقه و شنوندگان RFA نشان می‌دهد که ما اولویت زیادی برای حمایت آزادی رسانه‌ها قائل هستیم.

کاهش مخاطبان رادیو آمریکا در منطقه عرب زبان

لوگار در ادامه مقاله خود نوشته است: رادیوی عرب زبان BBG موسوم به ساوا یک قالب ساعتی مرکب از 45 دقیقه موسیقی و 15 دقیقه اخبار دارد، به رغم بدبینی آشکار خیلی‌ها در سال 2002 که این رادیو راه‌اندازی شد، ساوا در بین جمعیت زیر 30 سال این منطقه که مهم تلقی می‌شوند، به سرعت معروف شد، این در حالی‌است که هیچ یک از آن‌ها به برنامه‌های عربی صدای آمریکا گوش نمی‌دادند اما با گذشت زمان، با تقلید ایستگاه‌های محلی از قالب این رادیو، شنوندگان ساوا تا 25 درصد کاهش یافته است. در این زمینه ممکن است به یک سرمایه‌گذاری بیشتر برای بازاریابی، یا تغییر قالب نیاز داشته باشیم.

وی در ادامه می‌نویسد: با وجود اینکه هدف رادیو آسیای آزاد پوشش دادن یک جمعیت بیش از یک میلیارد نفری است، اما بودجه‌ بازاریابی سالانه آن هرگز از 7 میلیون دلار فراتر نرفته است. شرکت شبکه‌های سخن‌پراکنی خاورمیانه، که بر تلویزیون الحریه و رادیو ساوا نظارت می‌کند، شاهد یک نوسان گسترده در بودجه بازاریابی خود بوده است، که از چندهزار دلار در سال 2005 و 2006 به صد هزار دلار در سال 2007 رسید، سپس در سال 2008 مجددا به 5000 دلار کاهش و در سال 2009 به بیش از یک میلیون دلار افزایش یافت. چنین ناهماهنگی‌هایی هرگونه تلاش بلندمدت برای به‌دست آوردن سهم بازار را به شدت مختل می‌کنند و نیازمند رسیدگی هستند.

در ادامه مقاله، نویسنده با متهم ساختن جمهوری اسلامی ایران به عدم رعایت آزادی، ادعا می‌کند که حکومت ایران به تلاش خود برای پارازیت انداختن در شبکه خبری فارسی VOA (که برای جلوگیری از تعطیلی کامل از سیستم‌های ماهواره‌ای متعدد استفاده می‌کند) و رادیو فردا (بخش فارسی رادیو اروپای آزاد) ادامه می‌دهد. در ماه فوریه (بهمن) حکومت ایران هفت روزنامه‌نگار را صرفاً به خاطر انجام مصاحبه شغلی با رادیو فردا دستگیر کرد. تلاش برای مطمئن شدن از نفوذ برنامه‌های ما باید از اولویت بالایی برخوردار گردد. در این رابطه، شایان ذکر است که نرم‌افزار "iPhone " جدید PNN، که بارگذاری مستقیم ویدئوها در VOA را امکان‌پذیر می‌سازد، هزاران نفر از ایرانیان را به "ژورنالیست‌های بومی " تبدیل ساخته است.

این سناتور جمهوریخواه در ادامه افزوده است: وظیفه صدای آمریکا پخش کردن اخبار در مورد آمریکا، جهان و مناطقی است که کشورها در آن واقع شده‌اند. از سوی دیگر، وظیفه ایستگاه‌های جانشین تمرکز بر اخبار داخلی کشورهایی است که برای آن‌ها برنامه پخش می‌کنند. با ورود VOA و جانشین‌ها در حیطه‌‌های اصلی یکدیگر این مرزها شروع به کمرنگ شدن کرده‌اند.

لوگار همچنین می‌نویسد: کنگره باید در قانون Smith-Mundt، که در 1948 به تصویب رسید و بعدا مورد اصلاح قرار گرفت، بازنگری کند. این قانون حکومت آمریکا را از سخن‌پراکنی در داخل آمریکا منع می‌کند (از ترس اینکه حکومت ممکن است ناخواسته بر شهروندان خودش تاثیر بگذارد). نظر به اینکه دولت‌های روسیه و چین، و همچنین نهادها خارجی دیگر، در حال حاضر به زبان انگلیسی در داخل آمریکا برنامه پخش می‌کنند، این بازنگری کاملاً ضروری است. حتی ظاهرا القاعده نیز یک مجله آنلاین انگلیسی زبان راه‌اندازی کرده است که در داخل آمریکا قابل دسترسی خواهد بود.

وی یادآور شده است: در همین حال، عرب زبان‌هایی که به آمریکا مهاجرت می‌کنند قادر به تماشای الجزیره هستند، در حالی‌که به موجب قانون فوق‌الذکر از تماشای الحریه محروم هستند. این واقعیت‌ها، در کنار رشد اینترنت که کاربران اینترنتی داخل آمریکا را قادر به دریافت برنامه‌های صوتی و تصویری BBG و دسترسی آسان به وب‌سایت‌های BBG می‌کند، نشان می‌دهند که این قانون هم کهنه است و هم بالقوه مضر.

این سناتور آمریکایی افزوده است: BBG برای تامین بخشی از بودجه سال مالی 2011 خود، تعطیلی آخرین مرکز پخش موج کوتاه خود در داخل آمریکا، واقع در "گرینویل " (کارولینای شمالی) را پیشنهاد کرده است. کمیته با تعطیلی این مرکز 3.2 میلیون دلار پس‌انداز می‌کند، با اینکه شکی در کاهش مخاطبان موج کوتاه در برخی کشورها وجود ندارد، اما سیاست‌گذاران باید تصمیم بگیرند که آیا تعطیلی تنها مرکز باقی‌مانده در خاک آمریکا از نظر راهبردی منطقی است یا نه. از آن گذشته، در حالی‌که آمریکا با تعطیل کردن حدود 60 ایستگاه در ده سال گذشته و نگه داشتن تنها 200 ایستگاه خود را از شر مراکز پخش موج کوتاه خلاص می‌کند، چین دقیقا برعکس این کار را انجام می‌دهد و تعداد آن‌ها را در همین دوره زمانی به 284 رسانده است.

وی تأکید کرده است: این نگرانی‌ها و نگرانی‌های دیگر، همگی به نوعی از این موضوع سرچشمه می‌گیرند که سخن‌پراکنی دولتی آمریکا امروز در محیطی فعالیت می‌کند که در آن تکنولوژی به سرعت در حال تغییر است، رقابت‌ها چند برابر شده‌اند، عرصه‌ سیاسی جهان سیال است و بودجه‌ فدرال تحت فشار.

لوگار در پایان مقاله خواستار توجه بیشتر به ابزارهای سخن‌پراکنی شده و تاکید کرده است: به رغم مشکلات، درست کردن این جنبه از دیپلماسی عمومی برای اهداف سیاست خارجی ما حائز اهمیت است. موضوعاتی که آن‌ها را عنوان کردم و موضوعات دیگری که مطمئنم مطرح خواهند شد، همگی نیازمند یک BBG کاملا متعهد هستند، من اطمینان دارم که کمیته جدید با جدیت، تفکر تازه و تمرکز بر روی نتایج، به این چالش‌ها خواهد پرداخت و امیدوارم که در آینده، کنگره و قسمت‌های دیگر قوه مجریه نیز نقش خود را ایفا کنند تا شاهد باشیم که BBG اولویتی را که سزاوارش است، به‌دست ‌آورد.


 

جسارت عضو اتاق فکر جنبش سبز به آیت الله العظمی وحید خراسانی

محسن کدیور عضو اتاق فکر جنبش سبز در واکنش به اعتراض آیت الله العظمی وحید خراسانی به سریال مختارنامه، در جسارتی بی سابقه، به  سکوت این مرجع عالیقدر جهان تشیع در سال‌های گذشته اعتراض کرد.

 

کدیور با لحنی تمسخرآمیز نسبت به سکوت ۳۰ ساله آیت الله وحید خراسانی در قبال مسائل سیاسی اجتماعی کشور، اظهار داشت: « اینکه حضرت آیت الله بالاخره در میان این همه رخداد تلخ و شیرین مسئله ای را برای طرح علنی در مجامع عمومی تشخیص دادند جای سپاس دارد! مسئله ای که یک مرجع ساکت را پس از سه دهه به فریاد می آورد و تهدید کند که اگر مسئولان امر اصلاح نکنند به وظیفه شرعیش عمل خواهد کرد و جوانان غیرتمند را به عکس العمل محشرگونه دعوت خواهد کرد، بیشک مسئله ای به غایت مهم است. معظم له در اینکه مرجعیت شیعه از چنین اقتداری برخوردار بوده و برخوردار است، کاملا مُصابند. بعلاوه اینکه در مسائل خطیر که کیان مذهب در خطر قرار می گیرد، مرجعیت شرعا موظف است فریاد برآورد، نصیحت کند، تهدید نماید و مؤمنان را به اعتراض محشرگونه برای اصلاح امور دعوت کند، حق با حضرت آیت الله است. در کبرای بحث حق همان است که حضرتعالی اشاره فرموده اید، اما مناقشه در صغراست.»

 

وی با تعیین تکلیف برای مرجعیت شیعه و برای آیت الله وحید خراسانی ادامه داد: «آیا ایفای نقش حضرت عباس توسط یک هنرپیشه و پخش عمومی آن، مصداق اهمّ مسائلی است که کیان مذهب را تهدید می کند؟!»

 

کدیور که از حامیان میرحسین موسوی و از اعضای اتاق فکر جنبش به اصطلاح سبز به شمار می‌آید، با زیر سوال بردن رفتار آیت الله وحید خراسانی نوشته است:«در طول این سالیان، به ویژه در ربع قرن اخیر، بالاخص در این دو سال آیا هیچ غلط و مسئله ای مهم تر از مسئله یاد شده به حضرت آیت الله گزارش نشده که ارزش اعتراض علنی و اعلام خطر و نصیحت و تهدید آشکار مسئولان امر و دعوت جوانان غیرتمند به اعتراض محشرگونه داشته باشد؟»

 

وی در نامه سرگشاده خود همان حرف سایت الف را تکرار کرده و و با کنایه تلویحی به آیت الله وحید، نوشته است که «بازی هنرپیشه ها در نقش شخصیت‌های مذهبی در قالب تعزیه سابقه‌ای طولانی دارد و اگر کسی معتقد است که چنین کاری باید ممنوع شود، باید دلیل فقهی ارائه کند!»

 

عضو اتاق فکر جنبش به اصطلاح سبز با اشاره به حوادث بعد از انتخابات، آیت الله وحید خراسانی را متهم کرد که با نادیده گرفتن “ظلم” و “استبداد دینی” و پرداختن به توصیف فضایل امامان شیعه و امامزاده ها، از “تضییع اصول” غفلت کرده و به “فروع درجه چندم” پرداخته است!

 

جسارت کدیور تا آنجا ادامه پیدا می‌کند که به آیت الله وحید خراسانی به خاطر مسئولیت دامادشان آقای صادق لاریجانی نیز اعتراض می‌کند و می‌نویسد:«آیا قاضی القضاتی چنین نظامی و صدور احکام قضایی ظالمانه مصداق بارز معونت (یاری کردن) ظالمین نیست؟ راستی شاگرد و داماد محترم شما بر اساس کدام حجت شرعی قضاوت را به ثمن بخس، زائده سیاست کرده است؟»

 

کدیور در ادامه نامه اهانت‌آمیز و جسارت بی‌شرمانه  خود، آیت الله وحید خراسانی را به خاطر پرداختن به ظواهر شرعی، مسئول برباد دادن باقیمانده ایمان جوانان دانست و افزود:« تمرکز مراجع تقلید تنها بر حفظ حوزه علمیه قم و “ظواهر شرعی” بدون توجه به ضرورت “اقامه قسط” و رعایت حقوق مردم می تواند “باقیمانده ایمان جوانان را نیز بر باد دهد!»

 

*********************************

این بخشی از نامه اهانت آمیز محسن کدیور عضو اتاق فکر جنبش به اصطلاح سبز به آیت الله العظمی وحید خراسانی بود. حال منتظر واکنش سایت‌هایی چون آینده، شیعه نیوز، خبرآنلاین و نیز واکنش دوستان و طلابی هستیم که در محیط حقیقی و مجازی، رگ گردنشان به خاطر انتقاد سایت اصولگرای الف به مرجعیت بیرون زده بود. منتظریم تا واکنش آنها را به اهانت بی‌شرمانه و جسارت محسن کدیور علیه مرجعیت شیعه  ببینیم.

منتظریم تا سایت فتنه گر آینده تیتر بزند «جسارت بی‌سابقه عضو اتاق فکر جنبش سبز به حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی»

منتظریم تا شیعه نیوز این اهانت بی‌شرمانه را به امام زمان تسلیت بگوید!

منتظریم تا خبرآنلاین مطلبی بنویسد و این قبیل اهانت‌ها را نشانه‌ی کنار زدن مرجعیت شیعه بداند!

منتظریم تا دوستانی که در وبلاگ و گوگل ریدر و … از تعیین تکلیف سایت الف برای آیت الله وحید عصبانی شده‌ بودند، این بار به خاطر تعیین تکلیف محسن کدیور عصبانی شوند!

اگر  آنها  حقیقتا نگران جایگاه مرجعیت شیعه هستند و اگر موضعگیری چند روز قبل آنها ناشی از سیاسی‌کاریشان نبود، پس این بار هم باید به صحنه بیایند. اتفاقا واکنش به جسارت محسن کدیور باید شدیدتر باشد چون نویسنده سایت الف نه طلبه بود و نه مدعی آشنایی با ادبیات حوزه، اما محسن کدیور لباس روحانیت بر تن دارد. پس قطعا آگاهانه، شان و جایگاه مرجعیت شیعه را مورد حمله قرار داده است.


11 بار عمل جراحی یک بسیجی برای ترمیم زخم‌های فتنه88

مسئول مرکز مطالعات سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: در جریان فتنه صدماتی به بسیجیان وارد آمد که یکی از این بسیجی برای ترمیم آن صدمات وارد آمده، برای یازدهمین بار به اتاق عمل می‌رود تا درمان شود.

به گزارش مهر، رضا گرمابدری، مسئول مرکز مطالعات سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ظهر امروز در همایش ایثارگران فرهنگی مازندران در حسینیه عاشقان کربلای ساری گفت: دشمن در فتنه سال 88 به دنبال تفکیک و فاصله انداختن بین مردم و دولت بود.

وی خاطر نشان کرد: آمریکای استعمارگر قصد داشت از طریق فتنه 88، چهره های جدیدی را برای هدایت این فتنه در کشور فرمانبری کند.

دشمن همواره به دنبال ضربه زدن به انقلاب، ارزش‌ها و نظام است
مسئول مرکز مطالعات سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه دشمن در حوادث پس از انتخابات گمان کرده بود سنگین‌ترین ضربه خود را به نظام و انقلاب وارد کرده است تصریح کرد: دشمن همواره به دنبال ضربه زدن به انقلاب، ارزش ها و نظام است که باید هوشیار بود.

فتنه در هر لباس و صورتی که باشد باید در نطفه خفه شود
گرمابدری با بیان اینکه فتنه در هر لباس و صورتی که باشد باید در نطفه خفه شود، افزود: پیچیدگی ابعاد فتنه متعدد بود که در این زمینه اقدامات پیشگیرانه ضروری است.

11 بار عمل جراحی یک بسیجی برای ترمیم زخم‌های فتنه88
وی ادامه داد: فتنه‌گران از افراد جامعه برای رسیدن به اهداف خود استفاده کردند که بسیاری از این افراد به علت داشتن طهارت درون پی به اشتباه خود بردند و به نظام بازگشتند.

این فرمانده سپاه بیان داشت: در جریان فتنه صدماتی به بسیجیان وارد آمد که یکی از این بسیجی برای ترمیم آن صدمات وارد آمده،  برای یازدهمین بار به اتاق عمل می رود تا درمان شود.
 

 

افشای جزئیاتی از "کیدون"؛ جوخه مخفی موساد در ترور شهید شهریاری

هفته‌نامه ساندی تلگراف به افشای جزییات نقش سرویس جاسوسی موساد در ترور دانشمندان هسته‌ای ایران پرداخت.

به گزارش رجانیوز، در این گزارش که به قلم "گوردون توماس" نویسنده کتاب جاسوسان کیدون، روایتی داخلی از سرویس مخفی افسانه‌ای اسراییل موساد است (انتشارات جی‌آر بوکز)، به جلسه محرمانه مئیر داگان رئیس سابق سرویس موساد با گروه کیدون اشاره شده و از این عملیات تروریستی به‌عنوان "آخرین ضربه رئیس سابق موساد" یاد شده است.

ساندی تلگراف با یادآوری تغییرات در سرویس جاسوسی موساد می‌نویسد: «در داخل ساختمان ضد بمبی که در حومه شهر تل آویو قرار دارد و حتی برنامه اینترنتی نقشه گوگل هم آن را از دیدها مخفی نگهداشته است، برخی کارکنان درجه بالای ساکن در این ساختمان هفته گذشته تغییر کردند. بنا بر گزارش منابع داخلی، برخی از آنها چنین پیغامی را به دیگران فرستادند: "این آخرین ضربه رییس بود".

اینجا رییس کسی نبود جز مئیر داگان رییس برکنار شده موساد که در روز اول کار خود در هشت سال پیش بر روی میز رستوران کارکنان خود ایستاد و از پشتیبانی خود از هر گونه عملیات علیه دشمنان اسراییل خبر داد که معنای آن این بود که حال این عملیات‌ها چه قانونی باشد و چه غیر قانونی.

او به ماموران تحت امر خود اجازه تزریق سم‌های عصبی، گلوله‌های انفجاری و روش‌های کشتاری را داد که حتی ماموران مخفی چینی و یا روسی از آنها استفاده نکرده بودند.

وی اعلام کرده بود که ما مانند مأمور اعدام و یا دکتری هستیم که وظیفه اجرای حکم مرگ به صورت تزریق را دارد. او با اعتبار خود این سخنان را اعلام داشته و ماموران او نیز شنیده و شیفته سخنان او شده بودند.

او همچنین اعلام کرده بود که تمامی عملیات‌های ما توسط اسراییل تایید می‌شود. ما وقتی می کُشیم، قانونی را زیر پا نمی‌گذاریم. ما حکمی را به اجرا می‌گذاریم که توسط نخست‌وزیر وقت تصویب شده است.»

در ادامه این گزارش، از جلسه‌ای خبر داده شده که در اوایل ماه جاری میلادی بین رییس موساد و تیمی از متخصصان تحت امر او شامل تحلیل‌گران، کارشناسان اسلحه و روانشناسان در اتاق کنفرانس او گرد هم آمدند که به همراه آنها یک تیمسار به عنوان فرمانده گروه موسوم به "کیدون" حضور داشت. کیدون به زبان عبری به معنای "سرنیزه" است. کیدون متشکل از 38 واحد کشتار است که پنج زن را نیز در اختیار دارند.

نویسنده گزارش ساندی تلگراف سپس به معرفی این گروه که یکی از شاخه‌های عملیات‌های تروریستی مخفی رژیم صهیونیستی است، می‌پردازد و می‌نویسد: «این گروه که در خارج از یک پایگاه نظامی در صحرای "نقب" در جنوب سرزمین‌های اشغالی آموزش دیده‌اند، همگی حول و حوش 20 سال سن دارند و به عنوان کارشناسان ترور و همچنین زبان‌های مختلف آموزش دیده‌اند که یکی از زبان‌هایی که به طور سلیس سخن می گویند، فارسی است. دوشنبه هفته گذشته در تهران پایتخت ایران، گروه کیدون مهارت خود را در کشتن یکی از دانشمندان برتر هسته‌ای ایران و مجروح ساختن یکی دیگر از آنها در اوج ساعت ترافیک به نمایش گذاشت.

هر دوی این دانشمندان در برنامه هسته‌ای ایران کارشناسان کلیدی به حساب می‌آمدند که موساد مدت‌ها روی آن‌ها کار کرده بود.

در یکی از ماشین‌ها، مجید شهریاری 45 ساله حضور داشت که کارشناس ارشد هسته‌ای ایران در طراحی سوئچ‌های هسته‌ای بود. صالحی مقام رسمی هسته‌‌ای ایران از شهریاری به عنوان اداره‌کننده پروژه‌های بزرگ یاد کرده بود.

یک هفته قبل از این ترور، این دانشمند هسته‌ای از سفر کره‌شمالی بازگشته بود که مقامات امنیتی در سئول بر این گمان هستند که او برای بحث در خصوص همکاری های مشترک در خصوص سانتریفیوژهای هسته‌ای به پیونگ‌یانگ سفر کرده بود.»

گزارش‌نویس ساندی تلگراف همچنین مدعی شد که "برخی اظهارات نیز حاکی از آن است که وی در راه برگشت به ایران مسیر سوریه را طی کرده است که مامور نفوذی موساد او را در فرودگاه بین‌المللی دمشق در مدت زمانی که انتظار پرواز به سمت تهران را کشیده، تحت نظر داشته است."
 
این هفته‌نامه ادامه می‌دهد: «در قسمت دیگری از تهران، دانشمند ارشد هسته‌ای فریدون عباسی دوانی کارشناس جهانی در جداسازی ایزوتوپ‌ها در راه رفتن به محل کار خود در آزمایشگاه دانشگاه شهید بهشتی بود.

در توطئه صورت گرفته در این حمله، ماموران نفوذی فارسی زبان موساد که سال‌ها بود در ایران بودند، حضور داشتند و این موضوع که چگونه به فرد نهایی و مهاجم در حمله و خروج او از ایران کمک کرده‌اند هنوز به صورت یک معما باقی مانده است.

اما سرنخی که حسین ساجدنیا رییس پلیس تهران از روش آنها روشن کرده است این است که دو موتورسوار به ماشین این دو دانشمند ایرانی نزدیک شده‌ و بمبی را به ماشین آنها متصل کرده‌اند که یکی از آنها منفجر شده است.
اینجا گزارش‌های تایید نشده‌ای در مورد بمب‌هایی با صفحه چسبنده که به مهاجمان اجازه می‌داده آنها را به شیشه جلویی هر ماشین بچسبانند، وجود دارد. در همان ساعات ساجدنیا موساد را به این جنایات متهم کرد.

وقتی اخبار این دو ترور به مقامات ارشد موساد رسید، همان مقامات ارشد پنج ستاره که پیش از این گفتیم به این موضوع رسیدند که این حمله پیغامی را با خود داشته که رییس با این حمله رسما استعفای خود را اعلام داشته است.

با وجود تحسین و وفاداری ماموران او، فرماندهی آقای داگان در موساد در موثر موثر بودن اقدامات او بحث‌هایی را مطرح کرده اند.

در یکی از این گونه حملات در فوریه گذشته او یک گروه ترور را با گذرنامه‌های جعلی بریتانیایی برای ترور محمود المبحوح فرمانده ارشد حماس به دوبی فرستاد.

آن عملیات موفقیت‌آمیز بود اما استفاده از گذرنامه‌های جعلی باعث تنش‌های دیپلماتیک با بریتانیا و اخراج رییس اداره موساد در لندن شد.

 پس از آن، در ماه می ماموران موساد در ترکیه در مورد هشدار در مورد اینکه ناوگان آزادی غزه حاوی مواد غذایی و دارویی بوده و هیچ سلاحی در آن نیست، شکست خوردند که اسراییل به خاطر همین موضوع با حمله به این ناوگان 9 امدادگر و صلح‌طلب ترکیه‌ای را کشت.

داگان پس از آن، پیشنهاد استعفای خود را تقدیم کرد که با این جواب نتانیاهو روبرو شد که در پست خود باقی بماند و در تدوین برنامه‌ای برای توقف برنامه ساخت برنامه اتمی ایران کمک کند.

در روزهایی که داگان در سایه در حال اداره عملیات تهران بود، از سوی نتانیاهو به تامیر پاردو معاون وی اعلام شده بود که او به زودی جای داگان را خواهد گرفت.

در هفته گذشته و زمانی که عملیات تهران آغاز شد، پاردو در اداره خود در کنار داگان جایی که بر روی دیوار آن تصویری که روش داگان رییس پیشین این اداره در هشت سال گذشته را تعیین کرده بود به چشم می‌خورد، حضور داشت.

در این تصویر یک افسر اس‌اس نازی دیده می‌شد که اسلحه دستی خود را به سوی پیرمردی هدف گرفته است. داگان یک بار توضیح داده بود که این تصویر چه چیزی می‌گوید. "آن پیرمرد یهودی پدربزرگ من بود. او فلسفه دفاع از خود و رهایی یهود را به من نشان می‌دهد، که ما باید قوی باشیم از مغز خود استفاده کنیم و از خودمان دفاع کنیم."

یک منبع در موساد هفته گذشته اعلام کرد که پاردو دوباره به لحظات همان تصویر استناد کرد تا استفاده از تمامی چیزهای در دسترس برای دفاع از اسراییل در برابر ایران ادامه پیدا کند.

پاردو اکنون 57 ساله است که در عملیات 1976 برای نجات گروگان‌های یهود در هواپیمای ایرفرانس در اوگاندا حضور داشته است.»

آزادی سکینه آشتیانی تکذیب شد


شبکه تلویزیونی انگلیسی زبان دولت ایران گزارش های منتشر شده مبنی بر آزادی سکینه محمدی آشتیانی زن ایرانی محکوم به سنگسار را تکذیب کرده است.



بی بی سی نوشت: سایت پرس تی وی اعلام کرده یک تیم تلویزیونی همراه با خانم آشتیانی به منزل او رفته تا وی "جزئیات قتل شوهرش را در صحنه جنایت" بگوید.

پرس تی وی پیش تر تصاویری از خانم آشتیانی و فرزند او سجاد قادرزاده را در منزل خود در شهر اسکو منتشر کرده بود.

در خبر اولیه پرس تی وی صریحا اشاره ای به آزاد شدن خانم آشتیانی نشده و فقط گفته شده بود که قرار است نیمه شب جمعه به وقت محلی (۸ و ۳۰ دقیقه شب به وقت گرینویچ) برنامه ای درباره خانم آشتیانی پخش شود.

در همین حال کمیته بین المللی ضد سنگسار که در آلمان مستقر است، به خبرگزاری ها گفته بود "منابعی از ایران" خبر داده اند که آنها آزاد شده اند.

بدنبال این تصاویر و گزارش ها، بسیاری از رسانه های خارجی اعلام کردند که خانم آشتیانی آزاد شده است.

اما پرس تی وی رسانه های غربی را متهم کرده که با جنجال تبلیغاتی و انتشار اخباری مبنی بر آزادی خانم آشتیانی، بدنبال بهره برداری های سیاسی و تضعیف جمهوری اسلامی است.

برخی رسانه های خبری انگلیسی زبان گزارش کردند هوتن کیان، وکیل خانم آشتیانی و دو روزنامه نگار آلمانی که در ارتباط با این پرونده بازداشت شده بوده اند، نیز آزاد شده اند.

اما پرس تی وی اعلام کرده که پسر خانم آشتیانی و وکیل او در بین کسانی هستند که "با تیم تولید (این برنامه ویژه تلویزیونی) صحبت کرده اند."


جزئیات دیگری از همکاری بنیامین با گروهک نفاق

بنیامین بخش دیگری از ماموریت‌های محوله به خود از سوی گروهک نفاق را فاش ساخته است.

به گزارش فارس، بنیامین که نقش موثری در التهاب آفرینی پس از انتخابات 88 برعهده داشته، پس از رسمیت یافتن همکاری خود با گروهک نفاق از سوی این گروهک ماموریت یافته تا با هدف مشوش جلوه دادن فضای کشور فیلم‌ها و تصاویری جعلی را در فضای اینترنت منتشر سازد.

وی از سوی گروهک نفاق موظف شده تا با حضور در برخی از مکان‌های پررفت‌وآمد و تصویربرداری از این‌ مکان‌ها با انجام افکت‌های تصویری در قالب فتوشاپ و .... این تصاویر را برای نمایش در سیما و سایت‌های وابسته به گروهک نفاق در اختیار وحید صالحی رابط گروهک نفاق در خارج کشور قرار دهد.

بنیامین همچنین از سوی وحید صالحی موظف شده بود تا با حضور در جمع فریب‌خوردگان پس از انتخابات با وعده و وعید نیروهای جدیدی را جذب و به وی معرفی کند.

کنترل و هدایت فکری خانواده‌های کشته شدگان حوادث فتنه 88، ارسال شماره تلفن‌های خانواده های مذکور به وحید صالحی و تحریک آنان به واکنش علیه نظام اسلامی از دیگر ماموریت‌های ویژه بنیامین بوده است.

وحید صالحی در تماس‌های مکرر تلفنی و نامه‌نگاری‌های الکترونیکی از بنیامین خواسته بود تا با شناسایی افرادی مانند خود سریعا نسبت به تشکیل شبکه‌ای پنهان برای جمع‌آوری اطلاعات و به کارگیری آنان برای اجرای عملیات‌های میدانی التهاب‌آفرینی اقدام کند.

بنیامین با برقراری ارتباط با برخی از افراد از آنان برای توزیع تصاویری از سران گروهک نفاق در برخی معابر پر رفت وآمد استفاده کرده و با تصویربرداری از آنان و انجام افکت‌های رایانه‌ای خوراک تبلیغاتی سیمای گروهک نفاق را تامین کرده است.

مطهری: چرا باید به فرزندان شهدا خانه بدهیم؟

بندی از لایحه برنامه پنجم، وزارت مسکن را موظف می‏کرد که برای جانبازان و ایثارگران و فرزندان شهدا، مسکن تهیه کند.

 علی مطهری پیشنهاد حذف برخورداری فرزندان شهدا از این تسهیلات را ارائه داد و افزود: ما در حال حاضر فرزند شهدای بالای 60سال داریم. من خودم فرزند شهیدم و 52 سالم است. معنی ندارد که به افرادی در این سن هم مسکن داده شود!

وی با بیان اینکه تعداد فرزندان شهدا خیلی زیاد است و بار مالی زیادی هم برای دولت ایجاد می‏کند، ادامه داد: بهتر است شروطی همچون شرط سنی زیر 30 سال برای فرزندان بگذاریم که شامل حال شهدای جدید مثلا شهدای نیروی انتظامی شود.

نادر قاضی‏پور نماینده ارومیه در مخالفت با پیشنهاد مطهری گفت: این حذف شامل حال آقای مطهری و برادرانش می‎شود که صاحب مسکن و پول هستند. حساب شما و برادرانتان جداست.

وی با بیان اینکه «در باغ شهادت هنوز هم باز است»، ادامه داد: باید برای خانواده‎ها و فرزندان شهدا فکری کرد. تامین مسکن برای آنها از حداقل کارهاست.


فتنه‌گران برای نفوذ دشمن به کشور تلاش می‌کردند

خبرگزاری فارس: نماینده مردم تهران در مجلس گفت: تلاش برای نفوذ گسترده دشمن به کشور از جمله نفوذ در فضای مجازی، یکی از دستورالعمل‌های فتنه‌گران بود.


 
 به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه، فاطمه رهبر در دومین همایش و نمایشگاه حجاب و عفاف در تالار غدیر کرمانشاه اظهار داشت: در فتنه اخیر همه کارها، حرکات و سخنان و توطئه‌گری‌ها حساب شده و تعریف شده بود و دشمن که از همه ابزارها از جمله کودتا، حمله نظامی و تجاوز هشت ساله، تحرکات تروریستی و تحریم‌ها نتیجه نگرفت، ایده جنگ‌نرم را عملیاتی کرد که با وجود هجم گسترده تخریب‌ و حساب شده بودن توطئه؛ با درایت، مدیریت و قابلیت قابل توجه و کم‌نظیر مقام معظم رهبری کنترل و مهار شد.
وی افزود: در این فتنه که به نام انقلاب مخملی بخشی از جنگ نرم بود حداقل 9 دستورالعمل عملیاتی آزمایش شد که اول: تلاش برای بدبین کردن مردم به انقلاب، روحانیت و حاکمیت، دوم: ناکارآمد نشان دادن مسئولان کشور، سوم: القاء عقب‌ماندگی کشور در سطوح مختلف و چهارم: القاء وجود تبعیض گسترده در کشور و تحریک احساسات عمومی در این راستا بودند.
فاطمه رهبر تاکید کرد: پنجمین موضوع بحث القاء ناجی بودن متجاوزین به کشور و دشمنان ایران اسلامی، ششم: صدور دستور نافرمانی مدنی، کشف حجاب علنی و شورش خیابانی، هفتم: مقاومت نکردن در برابر دشمن و سستی مردم نسبت به امر به معروف و نهی از منکر، هشتم: مقاومت در برابر حاکمیت و قانون و اجرای اعمال غیر قانونی و نهمین دستور آنان نیز کمک به دشمن برای نفوذ گسترده در کشور از طرق مختلف از جمله فضای مجازی مجموعه کارهایی بود که در فتنه سال گذشته انجام شد.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود با تقدیر از برگزاری این حرکت در کرمانشاه با محوریت خواهران گفت: حقیقتاً دکتر کرمی‌راد و همراهان تلاشگر وی در این عرصه گام بزرگی برداشته‌اند و خود ایشان نیز نماینده‌ای ولایی و خدوم است که در بحث نمایندگی مجلس شورای اسلامی موفق عمل کرده و امروز هستند نمایندگانی که با نام اصولگرایی وارد مجلس شدند اما عملکرد، رفتار و مواضع آنان سبب سرافکندگی است و سخنانشان سبب خشنودی دشمنان این ملت می‌شود.
وی افزود: در هشت سال دوران اصلاحات و دوره تساهل و تسامح چنان ضربه‌ای به فرهنگ و حجاب این مملکت خورد که دولت نهم باید بسیاری از مسائل را دوباره تعریف می‌کرد و راهش بسیار دشوارتر بود.
فاطمه رهبر ادامه داد: از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دوران اصلاحات که وزیرش فردی خارج نشین و سرحلقه‌ی اپوزیسیون لندن نشین است هم نباید انتظاری بیش از این داشت. چه توقعی داشتیم که فرهنگ ناب اسلامی و ایرانی مورد توجه قرار گیرد بلکه در این دوران در فیلم‌ها، کتاب‌ها و نشریات، تئاتر و سینما کارهایی شد که سال‌ها باید بگذرد تا تاثیرات مخرب آنها زدوده شود.
وی تاکید کرد: امروز هم گرچه دشوار است اما باید مسلمانی را با همه ابزار و لوازمش داشته باشیم و حجاب هم یکی از همین ابزار است که برای مسلمان و مومن واجب است اما کیفیت و نوع آن متفاوت است گرچه براساس حداقل دو آیه شریف در سوره نور و احزاب حجاب برتر مومن همان چادر است، اما تنوع و شیوه حجاب و عفاف در همه جای کشور متفاوت است و نمی‌توان شکل واحدی ایجاد کرد زیرا اقلیم‌ها و مناطق مختلف سرزمینی ایران هریک دارای پوشش و حجاب ویژه خود است و زیبایی و ظرافت خود را دارد.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: حجاب تنها مختص مسلمانان نیست و در همه کتب و ادیان آسمانی بر آن تاکید شده و در سده‌های قبل و حتی دهه‌های قبل نیز بسیاری از افرادی که به ادیان الهی در کشورهای مختلف پایبند بودند، از پوشش مناسب یا لااقل بسیار بهتر از وضع موجود برخوردار بودند.
وی افزود: وضعیت بدحجابی در کشور امروز با قباحت به بی‌حجابی و حتی کشف حجاب کشیده شده و دستورالعمل دشمنان در سال گذشته و امسال این سیر را طی می‌کنند که افراد نا آگاه و ساده را واردار به کشف حجاب کنند و خود من مواردی را در همین موضوع در تهران شاهد بوده‌ام.
این نماینده مجلس تاکید کرد: آمارها و ارقام نشان می‌دهد بیشترین افرادی هم که در جامعه مورد تعرض قرار می‌گیرند، کسانی هستند که حجاب آنها و رفتار و پوششی که دارند، این اجازه را به معترضین می‌دهد.
وی افزود: اسلام عزیز در 1400سال پیش مجوز ورود زن به عرصه اجتماع را با استفاده از حجاب صادر فرموده و حرکاتی که بسیاری از جنبش‌های فمینیستی امروز دنبال می‌کنند شکل بسیار ضعیف از تلاش برای حضور زن در جامعه است که البته با تعریف آنان این مسئله کاملاً به انحراف و انحطاط کشیده می‌شود.
فاطمه رهبر در پایان تاکید کرد: چادر همانند پرچم مقدس ما مسلمانان است که در دنیا ما را با آن می‌شناسند و ما به عنوان زن مسلمان به آن فخر می‌فروشیم و بسیاری از کسانی هم که به اسلام مشرف شده‌اند از منظر و پنجره و دریچه چادر و حجاب بوده است.

عضو آمریکایی تیم مذاکره‌کننده با ایران پست دیپلماسی عمومی گرفت

خبرگزاری فارس: کاخ سفید در گزارشی اعلام کرد که "باراک اوباما "، رایان کروکر عضو تیم مذاکره کننده با ایران در عراق را به عنوان عضو کمیسیون مشورتی ایالات متحده در دیپلماسی عمومی انتخاب کرد.


 
به گزارش خبرنگار دیپلماسی عمومی خبرگزاری فارس، کاخ سفید از انتصاب "رایان کروکر " از طرف اوباما به عنوان عضو کمیسیون مشورتی آمریکا در دیپلماسی عمومی خبر داد.

رایان کروکر، رئیس اجرایی و استاد گروه حاکمیت و خدمات عمومی دانشکده جرج بوش در دانشگاه "ای‌اند‌ام " تگزاس است، وی عضو شورای روابط خارجی و دانشکده علوم سیاسی آمریکا است.

وی پس از 37 سال خدمت در خدمات خارجی در آوریل سال 2009 بازنشسته شد، وی به عنوان سفیر آمریکا در عراق، پاکستان، سوریه، کویت و لبنان خدمت کرده است، وی همچنین به عنوان مشاور امور بین‌الملل در دانشگاه ملی جنگ خدمت کرده است، در ژانویه سال 2002، او برای بازگشایی سفارت آمریکا در کابل به افغانستان فرستاده شد.

از ماه می تا اوت 2003، آقای کروکر در بغداد به عنوان اولین مدیر ائتلاف موقت خدمت کرده و معاون وزیر امور خارجه در امور خاور نزدیک بوده است.

آقای کروکر مدال آزادی رئیس جمهوری، بالاترین نشان غیرنظامی آمریکا را در سال 2009 دریافت کرد، جوایز و نشان‌های متعدد وی عبارتند از "نشان خدمات برجسته ریاست جمهوری "، "نشان خدمات برجسته وزارت امور خارجه " و مدال "خدمات برجسته غیرنظامی وزارت دفاع. "

در سپتامبر سال 2004، رئیس جمهور بوش به وی بالاترین رتبه شخصی در حرفه سفارت را اعطا کرد. آقای کروکر مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی از دانشگاه وایتمن در واشنگتن دریافت کرده و هم اکنون یکی از اعضای هیئت امنای دانشگاه است.

ردپای رژیم صهیونیستی در دستکاری اسناد ویکی‌لیکس

ردپای رژیم صهیونیستی در دستکاری اسناد ویکی‌لیکس

خبرگزاری فارس: یک تحلیل‌گر مسائل خاورمیانه معتقد است، بنا به شواهد موجود این احتمال وجود دارد که بنیانگذار ویکی‌لیکس به طریقی با گروه‌ها و سازمان‌های اطلاعاتی وابسته به رژیم صهیونیستی توافق کرده و اسناد را دستکاری کرده باشد.

به گزارش فارس، "آلن هارت " (Alan Hart) از مجریان با سابقه شبکه BBC و شبکه خبری ITN و تحلیلگر مسائل خاورمیانه در یادادشتی که برای خبرنگار خبرگزاری فارس ارسال کرد، به افشاگری‌های اخیر سایت ویکی‌لیکس پرداخته و می‌نویسد:
افشاگری سایت "ویکی‌لیکس " در مورد اینکه برخی از رهبران کشورهای حاشیه خلیج‌فارس خواستار حمله نظامی آمریکا به ایران شدند، تصورات ما را تایید می‌کند، اینکه رهبران عرب نه تنها بی‌کفایت هستند بلکه اسرائیلی‌ها، آنها را به طرز خطرناکی اغفال نموده‌اند.
قطعاً حق با نتانیاهو بود، زیرا در خطاب به جمعی از سردبیران جراید تل‌آویو گفت: "اسرائیل از انتشار اسناد ویکی‌لیکس به هیچ وجه ضرر نکرده است. "
یکی از مقامات ارشد اسرائیل در پاسخ به خبرگزاری فرانسه گفت: "اوضاع کاملآً بر وفق مراد است. اسناد ویکی‌لیکس تایید می‌کند که منطقه خاورمیانه از احتمال دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای در وحشت به سر می‌برد. کشورهای عربی تلاش دارند تا آمریکا را متقاعد کنند دست به حمله نظامی علیه ایران بزند. "
"نوام چامسکی " (Noam Chomsky) در مصاحبه اخیر خود با "امی گودمن " (Amy Goodman) از نشریه "دموکراسی آزاد " (Open Democracy) خاطرنشان کرد: نتایج نظرسنجی اعراب نشان می‌دهد که 80 درصد شهروندان کشورهای عربی، اسرائیل را مهم‌ترین تهدید منطقه می‌دانند. این نظرسنجی همچنین نشان داد که 57 درصد اعراب معتقدند که در صورت دستیابی ایران به تسلیحات اتمی، امنیت منطقه خاورمیانه بیشتر خواهد شد.
آیا سرویس‌های اطلاعاتی در اسناد ویکی‌لیکس دخل و تصرفی دارند؟
تعدادی از وبلاگ‌نویسان- عده‌ای از آنها نویسندگانی معتبر و برخی دیگر نیز فقط ساده‌لوحانی ناآگاه هستند که به فرضیه توطئه ضد‌یهودی اعتقاد دارند- گمان می‌کنند که پاسخ این سوال "مثبت " است. کمتر کسی است که "زبیگنیو برژینسکی " (Zbigniew Brzezinski)، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور کارتر را نشناسد. وی در مصاحبه خود با شبکه PBS به "جودی وودروف " (Judy Woodruff) و نیز پس از آن در شبکه (رادیویی) جهانی بی بی سی گفت: به اعتقاد من، پاسخ این سوال می‌تواند "مثبت " باشد.
موضوع اصلی این است که چه کسی این اسناد را در اختیار ویکی‌لیکس می‌گذارد؟ بیشتر اطلاعات این اسناد بی‌ارزش و کم‌اهمیت هستند اما ظاهراً برخی از آنها به مطالب شگفت‌انگیزی اشاره می‌کنند. منابعی که نیت رهبران عرب را فاش ساخت؛ می‌تواند اعتبار سیاسی آنها را در داخل تضعیف کند زیرا این نوع اظهارنظر عمومی در‌ خصوص دشمنی با ایران واقعاً می‌تواند در داخل کشور نتیجه معکوس داشته باشد. حال این پرسش مطرح است که آیا گروه‌های ذینفع با دخل و تصرف در اسناد ویکی‌لیکس سعی در پیچیده‌تر کردن روابط ما با سایر دولت‌ها دارند یا اینکه می‌خواهند پایه‌های قدرت برخی از دولت‌ها را سست گردانند. تردیدی نیست که ویکی‌لیکس بسیاری از اسناد خود را از منابع نامعتبر بدست می‌آورد. اما این احتمال نیز وجود دارد که سرویس‌های اطلاعاتی ذینفع برخی از این اسناد را در اختیار این سایت گذاشته باشند تا بدین طریق به اهداف خاصی دست یابند.
می‌توان به این مسئله از زاویه‌ای دیگر نگریست. اگر فردی در خارج از کره زمین پیدا شود که این اسناد را مطالعه کند، اولین فکری که به ذهنش خطور می‌کند، چیست؟‌
به احتمال زیاد می‌گوید: "پیام اصلی این سند کاملاً روشن و شفاف است. ایران بزرگترین تهدید صلح و آرامش در منطقه و جهان است زیرا که اسرائیل چنین می‌گوید و رهبران عرب هم با نظر اسرائیل موافق هستند. پیام دوم این است که صرف‌نظر از هم ‌رای بودن رهبران عرب با اسرائیل، به سایر کشورهای مسلمان به‌ویژه ترکیه و پاکستان نیز نمی‌توان اعتماد کرد. "
حال این سوال مطرح است که از افشاگری‌های ویکی‌لیکس چه گروه‌هایی منتفع خواهند شد؟ ‌پاسخ این پرسش نیز روشن است: رژیم صهیونیستی اسرائیل.
باید اعتراف کنم که مدتها است مسئله‌ای ذهن مرا به خود درگیر کرده است و آن اینکه شاید "جولیان پل آسانژ " (Julian Paul Assange)، بنیانگذار ویکی‌لیکس به طریقی با گروه‌های ذینفع سازش کرده و اسناد را دستکاری کرده باشد. نگرانی من بی‌دلیل نیست زیرا که آسانژ از انکارکنندگان توطئه 11 سپتامبر است. او قویاً تصریح ‌کرد: "از اینکه می‌بینم در گوشه و کنار جهان فرضیه‌های غلطی درباره حادثه 11 ستپامبر مطرح است، آزرده خاطر می‌شوم. این در حالی است که مستندات واقعی از توطئه‌های پنهانی برخی از کشورها برای آغاز جنگ و یا کلاهبرداری بزرگ مالی در اطراف ما وجود دارد. "
همانطورکه بارها در سخنرانی‌ها‌ و مقالات خود اظهار داشتم، مستندات غیرقابل انکاری برای اثبات این حقیقت وجود دارد که علت فروپاشی کامل برج‌های دوقلوی تجارت جهانی صرفاً برخورد هواپیما و انفجار سوخت درون آنها نبود.
به اعتقاد من از موضوع مورد بحث نمی‌توان برداشت خاصی کرد؛ اما برای اثبات دخل و تصرف در اسناد ویکی‌لیکس و شناسایی عوامل احتمالی آن، باید تحقیقات جدی و دقیقی انجام گیرد.

نمونه‌ای مستند از تأثیر گذاری منافقین برذهن برخی شخصیت‌ها

حضرتعالی را شاه فرض نمی‌کنم ولی جنایات اطلاعات شما و زندان های شما روی شاه و ساواک شاه را سفید کرده است،..

ماجرای آقای منتظری یکی از فرازهای عبرت‌انگیز تاریخ انقلاب است. کسی که روزی «امید امت و امام» تلقی می‌شد اندک اندک تبدیل به بلندگوی منافقین شد و همین امر (به انضمام برخی مسائل دیگر) کار را بدانجا کشید که حضرت امام او را کنار بگذارند.

حضرت امام در این مدت سعی بسیار نمودند تا آقای منتظری حقایق مربوط به منافقین را درست درک کند ولی آقا منتظری با تأکید گسترده بر وجود «شکنجه‌های سبعانه و اعدام های بی‌رویه» در زندان ها، منافقین را افرادی مظلوم فرض می کرد که برای احقاق حق آنان باید هر کاری کرد. وی در نوشته کوتاهی خطاب به امام آورده است: «شنیده شد فرموده اید: «فلانی [یعنی آقای منتظری] مرا [یعنی امام را] شاه، و اطلاعات مرا ساواک شاه فرض می کند» البته حضرتعالی را شاه فرض نمی‌کنم ولی جنایات اطلاعات شما و زندان های شما روی شاه و ساواک شاه را سفید کرده است، من این جمله را با اطلاع عمیق می گویم.» (خاطرات آقای منتظری، جلد 2، صفحه 1212)اما این اطلاع عمیق، از کدام منابع موثق برای آقای منتظری حاصل شده بود که حاضر نبود هیچ سخن مخالفی در این باره (ولو از صدیق ترین افراد) را بپذیرد؟

تبیین امام از تأثیر پذیری منتظری از منافقین

حضرت امام در نامه معروف 6 فروردین 68 به آقای منتظری بر چند نکته تأکید کرده اند که تا حدی ماجرا را تبیین می‌کند. ایشان به آقای منتظری نوشته اند: «ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می شوید» و در بخشی دیگر از همان نامه به تحریک شدن آقای منتظری توسط منافقین اشاره فرموده و درباب انتقادات او به نظام نوشته اند: «به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده ای برای جواب آنها نمی دیدم» و در ادامه نامه هم به این مطلب که آقای منتظری تریبون منافقین شده است پرداخته و مرقوم کرده اند: « نامه‏ها و سخنرانی‌هاى منافقین که به وسیله شما از رسانه‏های گروهی به مردم می‏رسید ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان-روحی له الفداء- و خون های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید.»

تکذیب موضوع توسط منتظری

در مقابل، آقای منتظری تا آخر عمر این مطلب را نمی‌پذیرفت و قویاً هرگونه حمایت از منافقین و تحت تأثیر آنها قرار گرفتن را رد می کرد. در خاطرات آقای منتظری، سؤال کننده از وی پرسیده است: «مسئله دیگری که به شما نسبت داده شده این است که شما از منافقین و لیبرال‌ها حمایت می‌کرده‌اید، اصولاً مبنای این نسبت چیست؟ آیا حضرتعالی موضعگیری خاصی داشتید که اینها چنین نسبتی به شما داده‌اند؟»آقای منتظری هم در جواب گفته: «من همیشه زندان‌بان‌ها و مسئولین زندان را از برخورد غیر اسلامی با زندانیان برحذر می داشتم. من به زندان‌ها نماینده می‌فرستادم که زندان ها را بازرسی کنند که اخلاق اسلامی در آنها رعایت شود و به زندانیان ظلم نشود. ... آقایان انصاری نجف آبادی و ... مدت ها نماینده من در زندان‌ها بودند و به شکایات زندانیان رسیدگی می کردند. خلاصه من با تندروی ها مخالف بودم.»آقای منتظری در این فراز، به صورت ناخواسته یکی از کلیدهای روشن شدن ماجرا را به ما داده است: انصاری نجف آبادی.

ایرج مصداقی و نمونه‌ای از تأثیر گذاری برذهن آقای منتظری

ایرج مصداقی یکی از اعضای پروپاقرص سازمان منافقین بود که در سال 60 دستگیر و به 10 سال زندان محکوم شد. (طبق آنچه از خاطراتش بر می آید) از رهبران اصلی تشکیلات و شبکه مخفی منافقین در زندان محسوب می‌شده و (به اعتراف خودش در کتاب خاطراتش) نقشی بسیار پررنگ در شست‌وشوی مغزی جوانان فریب خورده منافقین و تلاش برای عدم بازگشت آنان به دامن نظام داشته و خلاصه طبق اصطلاحی که خودش از قول مسئولان زندان نقل کرده، «منافق تیر» محسوب می شده است.

او پس از آزادی از زندان هم به خارج از کشور رفت و هم اکنون هم با انواع تبلیغات و پمپاژ دروغ، در حال مبارزه با نظام است.او اخیراً کتابی مفصل در چهار جلد نوشته و توسط انتشاراتی در سوئد منتشر نموده و در آن به خاطرات زندان خود پرداخته است. نقد این کتاب فرصتی دیگرمی‌طلبد ولی در لابه لای کتاب (در عین آنکه بسیار ماهرانه سعی کرده تصویر وحشتناک مورد نظر خود را از زندان ها عرضه کند) ناخواسته حقایقی را لو داده است.

در جلد دوم کتاب او ماجرایی نقل شده که ما را به همان کلید فوق الذکر می رساند: «روزی، در حالی که در بهداری روی تختم دراز کشیده بودم، در اتاق باز شد و آخوندی به نام ناصری به همراه پاسداران و مسئول بهداری وارد اتاق شدند. وی خودش را ناصری «نماینده آیت الله منتظری در امور زندان ها» معرفی کرد و تلاش کرد که با تک‌تک ما صحبت کند.» (خاطرات زندان ایرج مصداقی، جلد دوم، صفحه 136)مصداقی سپس نوشته است: ««ناصری» نام مستعار وی بود و نام اصلی اش انصاری نجف آبادی بود.»(همان، صفحه 136)

بنابر قول این کتاب، مصداقی از صحبت با او امتناع می کرده و او با خواهش و اصرار به صحبت با مصداقی می‌پردازد. طبق مطالب این کتاب، مصداقی در این صحبت‌ها بسیار از موضع بالا برخورد می کرده و در یک کلام نشان می‌داده که از هرچه رنگ و بوی نظام را بدهد متنفر است؛ اما با کمال تعجب، چند روز بعد از آن صحبت‌ها او را به دفتر زندان می‌خوانند و در آنجا با «انصاری نجف آبادی» مواجه می‌شود که منتظر اوست.

مصداقی شرحی از گفت‌وگوی خودش با انصاری در آنجا داده و نقل کرده که چطور شکنجه هاو سبعیت های انجام‌گرفته (!!) روی خودش و دیگر زندانیان را برای انصاری توضیح داده است.

مشی تشکیلاتی منافقین برای واقعی جلوه‌دادن شایعه شکنجه

باید توجه کرد که طبق یک مشی تشکیلاتی منافقین، آنها موظف بودند با توان هرچه تمام تر راجع به انواع شکنجه‌های (البته خیالی) روی خود سخن بگویند و آن را واقعی جلوه دهند. حتی از برخی مسئولین امنیتی نقل شده (نام آن افراد نزد بنده موجود است) که برخی زندانیان زن منافق که محکوم به اعدام بودند، خود را ازاله بکارت می‌کردند و برخی زندانیان مرد محکوم به اعدام منافق، آلت خود را با سیگار می‌سوزاندند تا پس از آنکه جسدشان به خانواده شان تحویل داده شد، آنها به شکنجه شدن عزیزانشان یقین کنند و از این طریق تضاد جامعه و نظام افزایش یابد. مصداقی در خلال نقل همان گفت‌وگو با انصاری نوشته: «[انصاری] چند بار در خلال صحبت هایش گفت: من دست شما را می بوسم، می دانم مظلوم واقع شده‌اید. «آقا» [یعنی منتظری] از طریق من مطلع شده‌اند که در این جا چه گذشته است و بر سر زندانیان و به ویژه زنان چه آمده است. ... او تأکید کرد: وقتی «آقا» متوجه اوضاع شدند، از خشم در اتاق دور خودشان می‌چرخیدند و بد و بیراه می‌گفتند. عاقبت خبر داد که دو روز پیش نیز جمعی از بازجویان و کارمندان دادستانی و زندان ها را به حضور پذیرفته و خیلی به آن‌ها تاخته که امکان پخش آن از تلویزیون نیست.» (همان، صفحه 137)

مصداقی تأکید دارد: تا اینجای کار حرف خاصی از انصاری نشنیده، ولی در اینجا یک مطلب رخ می دهد که امید مصداقی را برای پیشبرد خط تشکیلاتی اش زیاد می‌کند: «او [یعنی انصاری] سپس افزود که در اوین عده‌ای امامشان شده است لاجوردی، این «قصاب» و «فاشیست جنایت کار». اینها دقیقاً تعابیر وی نسبت به لاجوردی بود. ... ارزیابی او از لاجوردی دست من را برای برخوردهای بعدی باز کرد.» (همان، صفحه 138) (با عرض معذرت از خوانندگان، به دلیل ذکر این عبارات سخیف راجع به آن شهید بصیر).از همین جاست که انصاری(که ظاهراً دچار همان ساده لوحی معهود بوده و حسابی توسط دروغ های مصداقی و دیگر منافقین پخته شده بوده) با اصرار و حتی نوعی التماس از مصداقی می‌خواهد شخصاً این مسائل را برای آقای منتظری بنویسد: «او گفت: خواهش می کنم این‌ها را برای «آقا» بنویس. گفتم: به من چه ربطی دارد، من که نماینده او نیستم. شما که نماینده او هستید، این وظیفه را دارید. گفت: من خودم این کار را انجام خواهم داد ولی شما نیز لطفاً دریغ نکنید و از نگاه خودتان مسائل را مطرح کنید. ... دوباره تأکید کرد: خواهش می‌کنم این ها را برای «آقا» بنویس و توضیح بده.» (همان، صفحات 138 و 139)

ادامه صحبت های آن دو مفصل است و انصاری هرچه را مصداقی می گوید تأیید می‌کند و دائم برای آخرت خود و دیگران دل می سوزاند که چطور می خواهند جواب این همه ظلم (یعنی همان ادعاهای منافقین) را بدهند!

بعد از اتمام بحث، انصاری مجدداً از مصداقی می‌خواهدکه این ها را برای آقای منتظری بنویسد.

نوشتن نامه برای تکرار ماجرای بنی صدر درباره آقای منتظری

مصداقی در ادامه کتاب خاطراتش (ضمن تلاش برای آن که آن دستور تشکیلاتی از پرده بیرون نیفتد) به تفکرات خود در باب نوشتن یا ننوشتن نامه پرداخته و نقطه عزیمت خود را چنین توضیح داده است: «من یک موضوع کلی را در ذهنم مبنا گرفتم و آن واقعی بودن تضاد بین منتظری و وابستگانش با خمینی و جریان حاکم بر زندان ها بود.» (همان، صفحه 141) مصداقی تحلیل خود را برای تلاش در جهت جداکردن آقای منتظری از امام و نظام و رو در رو قرار دادن آنها را این گونه شرح نموده است: «شرایط حاکم بر زندان ها، پاشنه آشیل منتظری بود. او خود در زمان شاه در زندان به سر برده بود و با شرایط زندان به خوبی آشنا بود و به سادگی می توانست شرایط زندان های جمهوری اسلامی را با شرایط زندان‌های زمان شاه و آن چه که خود در رژیم «طاغوت و ضد اسلامی» تجربه کرده بود، مقایسه کند. احساس می کردم برملا کردن شرایط وحشتناک زندان‌ها و تمامی اعمال ضد بشری که بر زندانیان روا می‌داشتند، ممکن است او را بِشکَند. معتقد بودم که منتظری از یک صداقت نسبی [بخوانید ساده لوحی] برخوردار است. احساسم این بود که فاصله گرفتن او از خمینی، چه بسا به سود جنبش باشد و باعث آزاد شدن انرژی های زیادی شود. اگر نگاشتن آن چه که ناصری بر آن اصرار می ورزید، در این راستا به کار آید چه ایرادی دارد؟» (همان، صفحات 141 و 142)

البته بد نیست در همین جا اشاره کنیم که این ترفند (بیرون بردن مسئولان نظام از دایره آن، با روش های گوناگون) از سوی منافقین مسبوق به سابقه بود و قبلاً درباره بنی صدر هم اجرا شده بود (همان مطلبی که امام هم بدان اشاره کرده و منافقین را گرگ های اطراف بنی صدر که او را تباه می کنند خوانده بود). مصداقی در جلد اول کتابش طی شرح ماجرایی، به آن موضوع هم اعتراف کرده است: «بنی‌صدر رئیس جمهور وقت رژیم که هنوز توسط مانورهای ماهرانه مجاهدین از خمینی جدا نشده بود، نقشی دوگانه در این میان داشت و تلاش می کرد تا آن جا که ممکن است منافع خود را تأمین کرده و گلیمش را از آب بیرون بکشد.» (خاطرات زندان ایرج مصداقی، جلداول، صفحه 267) در هرحال مصداقی در نهایت، تصمیم خود را بر همان مبنای جدا کردن آقای منتظری از نظام استوار می‌کند: «می دانم قصدم از این کار چیست و آگاهانه نسبت به آن اقدام می‌کنم. شاید اندکی تأثیرگذار باشد و او را در مسیری دیگر قرار دهد. ... به این نتیجه رسیدم که نوشتن آن چه که بر من رفته یا شاهدش بوده ام، می‌تواند مفید باشد.» (خاطرات زندان ایرج مصداقی، جلد دوم، صفحه 142)

کتابچه ای اختصاصی برای آقای منتظری

مصداقی سپس شرح سوزناکی از تعدادی از شکنجه‌های رایج (که اصولاً حقیقتی جز در ذهن او نداشت) را ذکر می‌کند که آنها را برای منتظری نوشته است و صریحاً اذعان می کند که این نامه (یا کتابچه) را به گونه‌ای نوشته که بر روی آقای منتظری تأثیر بگذارد: «به هر حال نامه به یک گزارش و شرح ماوقع شبیه بود. در گزارش مزبور به شکلی مشروح و مبسوط شرایط غیرانسانی حاکم بر زندان‌ها ... را در یک دفترچه ۴٠ برگی با ذکر نمونه های متعدد توضیح دادم. در خاتمه تلاش کردم بیشتر روی مسائلی که برای کسی چون منتظری مهم و به گونه ای اصلی بود، تمرکز کنم و از پرداختن به دیگر موضوعات بگذرم» (همان، صفحه 142)در نهایت مصداقی این دفترچه را به انصاری نجف آبادی تحویل می دهد. انصاری هم آن را به دست آقای منتظری می رساند تا خواسته یا ناخواسته، نقشه منافقین را تکمیل نموده باشد: «یک هفته بعد او [یعنی انصاری] ضمن مراجعه به بند گفت: مطالب را به همان شکل به «آقا» (منتظری) دادم. فقط نام تو را حذف کردم، زیرا ترسیدم «آقا» حواسشان نباشد و این ها را به شورای عالی قضایی یا نهادهای ذی ربط برای بررسی و رسیدگی بدهند و آنها گریبان تو را بگیرند که چرا چنین چیزهایی را مطرح کرده ای.» (همان، صفحه 143)

این تنها یک نمونه بود از گزارشاتی که به آقای منتظری می رسید (و با توجه به حضور باند مهدی هاشمی در اطراف وی و با توجه به اصرارهای امثال انصاری نجف آبادی و دیگر یارانش به زندانیان برای نوشتن این قبیل مطالب، باید متعدد اندر متعدد هم بوده باشد) و آقای منتظری بر مبنای آنها نظام و انقلاب را محکوم می کرد. آیا هنوز هم تأثیر‌گذاری منافقین برآقای منتظری و تریبون کردن او روشن نشده است؟ آیا هنوز هم آن «منابع موثقی» که «اطلاع عمیق» آقای منتظری از زندان های نظام را برای او حاصل می‌کردند آشکار نگردیده است؟



اصلاح طلبان بی عرضه اند


«توقف حرکت جنبش سبز به خاطر بالا رفتن هزینه های این حرکت نیست بلکه دلایل اصلی را باید در درون این جریان جست وجو کرد.»
این تحلیل را سایت ضد انقلابی خودنویس منتشر کرد و در توضیح دلایل توقف فتنه سبز نوشت: دلیل اول ابهام در اهداف و برنامه هاست. اگر در روزهای اول، شعار «رای من کجاست» بود اندک اندک شعارها رادیکال تر شد، این در حالی است که برنامه ها ثابت مانده بود. از آنجا که عملا در هیچ یک از بیانیه ها و اظهارنظرها هم هدف نهایی معلوم نبود، کم کم تردید حاکم شد.
این رسانه ادامه می دهد: علت دیگر توقف و رکود، نبود ایده های جدید و تکرار ایده های پیشین به بهانه هر مناسبت مذهبی یا تاریخی بود که باعث دلسردی شد. در مواجهه با هر مناسبت تنها دو راه پیشنهاد می شد، الله اکبر شبانه روی بام و حضور در خیابان در روزهای بعد. نبود راه حل جایگزین مشکل سومی بود که به ویژه در 22 بهمن خود را به رخ کشید و باعث یأس بیشتر شد که اگر چنین نبود آن حجم عمیق سرخوردگی به یکباره در این جریان بروز نمی کرد.
خودنویس اضافه می کند: عامل دیگر تمرکز جنبش بر اصلاح طلبان است، مجموعه ای که با روزگار 8 ساله حاکمیت سرخوردگی بسیاری از افراد را منجر شده و نهایتا هم به ریاست جمهوری احمدی نژاد ختم گردید. همچنین باید پذیرفت که رسانه های اپوزیسیون جذاب نیستند و به جهت عدم تنوع و تکراری بودن مباحث عنوان شده در آنها، عملا نمی توانند تاثیر چندانی در بطن جامعه ایجاد نمایند.
این پایگاه اینترنتی تمرکز بر نتایج طرح هدفمندی یارانه ها را نیز نشانه سردرگمی و ابهام و بی آیندگی فتنه گران خواند. «خودنویس» همچنین معتقد است: اشکال از اصلاح طلبان نیست آنها روزنامه های خود را منتشر می کنند، بلکه اشکال از سکولارهاست که در دنیای مجازی یا خارج کشور و غیر آن چند پاره شده اند بی آنکه تعصبی به سکولاریسم داشته باشند. تقریبا همه رسانه های ما (سکولارها) در اختیار اصلاح طلبان است. ما خودمان را قانع می کنیم که کنار آمدن با آنها «فعلا» تنها راه چاره است! آنها را به خاطر مصلحت جویی شان سرزنش می کنیم و خودمان مصلحت را در همراهی با آنها می یابیم. همیشه منتظر می مانیم تا آنها کاری بکنند که ما بتوانیم نقدشان کنیم. مگر انفعال و وراجی شاخ و دم دارد؟ جان کلام اینکه، آنان که شایسته سرزنشند سکولارها هستند نه اصلاح طلب ها. این ما هستیم که فرصت سوزیم نه آنها. این چه انتظار بیهوده ای است که ما از اصلاح طلب ها داریم چرا سکولارها نمودی در داخل کشور ندارند؟ چرا یکی مثل آقای کاظمینی بروجردی، که بسیار هم محترم است، باید نماد سکولاریسم در داخل کشور باشد؟ اگر صدای دیگری را فریاد می زنی، انتظار شنیدن صدای خودت را نداشته باش

خاتمی عیدغدیر کجابود؟+عکس


پایگاه خبری الجوار عراق در مطلبی به نقل از سایت جنبش صدر نوشت: هفته گذشته و در روز عید غدیر خم نشست سالانه "آل صدر" در تهران برگزار شد.

حجة الإسلام و المسلمین سید "مقتدی صدر" رهبر جنبش صدر عراق که در حال حاضر برای تحصیل علوم دینی در شهر مقدس قم اقامت دارد از مهمانان ویژه حاضر در این مراسم حضور داشت.

این پایگاه خبری در ادامه نوشت: علاوه بر سید "مقتدی صدر" تعدادی از فرزندان خاندان صدر از جمله سید "محمد صدر" و سید "کاظم صدر" حضور داشتند. علاوه بر آنها نوه های شهید صدر اول و دوم و نیز نوه امام موسی صدر نیز در این مراسم حضور داشتند.

الجوار همچنین افزود: در این مراسم تعدادی از نوه های امام خمینی (ره) به همراه سید "محمد خاتمی" رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی ایران نیز حضور داشتند.


 

دانشجویان: خاتمی جیب ما را نزن، نمی‌خواهد از امام حمایت کنی


مراسم گرامیداشت روز دانشجو با عنوان "آذر عاشورایی " با حضور  کم نظیر دانشجویان دانشگاه تهران و علوم‌پزشکی تهران در دانشکده فنی این دانشگاه برگزار شد.

 مراسم گرامیداشت 16 آذر که مقارن با  اولین روز از ماه محرم، به همت بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم‌پزشکی تهران با عنوان "آذر عاشورایی " از ساعت 12 سه‌شنبه 16 آذر در تالار شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران و با حضور بیش از 2000 هزار نفر از دانشجویان برگزار شد.

استقبال دانشجویان شرکت‌کننده در این مراسم به حدی بود که تمامی صندلی های سالن و بین آن ها و حتی سن تالار شهید چمران و راهروهای دانشکده فنی مملو از شرکت‌کنندگان در این مراسم بود.

در ابتدای مراسم پس از قرائت قرآن و سرود جمهوری اسلامی  تریبون آزاد دانشجویی برگزار شد. اولین دانشجو محمود خرم آبادی دانشجوی کارشناسی پزشکی، به پشت تریبون رفت و گفت : رویکرد انسانی در علوم پزشکی با مشکلاتی مواجه است.  بسیاری از اساتید کلاس‌های درس خود را با آیات قرآن و احادیث آغاز می‌کنند اما علم و دین را جدا از یکدیگر می‌دانند و این امر توهین به حیثیت دانشگاه است. وی در  انتهای صحبت خود  گفت : امروز به مرحله‌ای رسیده‌ایم که برای تربیت عالیجنابان ثروت وارد عمل شده و طرح دانشجویان پولی در دانشگاه‌های دولتی را مطرح می‌کنیم.

سید عباس سید ابراهیمی نفر دوم صحبت کننده در پشت تریبون دانشجویی بود، گفت :خاتمی در پیام تصویری خود که در روز گذشته منتشر شد، مانند سبک‌های دوران ریاست جمهوری خود آرام صحبت می‌کرد اما اکنون فضا را به گونه‌ای می‌بیند که مجبور است از امام و انقلاب صحبت کند.

وی در ادامه با لحنی آمیخته به طنز گفت: "آقای خاتمی جیب ما را نزن لازم نیست از امام حمایت کنی."

امیرحسین عبدالله زاده نفر سوم و آخرین نفری که به پشت تریبون  آزاد رفت و گفت : سخن ما برخورد جدی با سران فتنه است و یکی دیگر از مباحثی که به آن تاکید داریم، اجرای فرمان هشت ماده‌ای و برخورد با مفاسد اقتصادی است.

در ادامه حسین قدیانی ، نویسنده کتاب پرفروش "نه ده"  مقاله ای شیوا و به همان سبک و سیاق عاشورایی خود  را که به مناسبت این روز نوشته بود قرائت کرد که  با  تکبیر گویی حضار مواجه بود. وی در قسمتی از متن خود اشاره کرد:" امروز روز دانشجوست؛ ۱۶ آذر و همچنان آه از زر و زور و تزویر! امروز اول محرم است و من به جای این هوای آلوده دوست دارم در کربلای ارباب، نفسی تازه کنم. بر مشامم دوست دارم برسد هر لحظه بوی کربلا اما هوای تهران این روزها خیلی آلوده است. آدم جرئت نمی کند از خانه اش بیرون بیاید. باید زوج و فرد کنند. روزهای زوج به سران فتنه بخندیم و روزهای فرد از دست دستگاه قضا خون گریه کنیم.."

سپس سخنران اصلی جلسه دکتر محمد حسین صفار هرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در جلسه حاضر شد و در سخنانی، با اشاره به فلسفه جبهه بندی حق و باطل در روز عاشورا، به رویکرد ولایت مدار مردم و انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: "رویکرد انقلاب اسلامی به سمت امام (ره) بود و کانون اصلی شکل‌گیری انقلاب دل‌های آماده بود که این انقلاب همه‌گیر شد حتی آنهایی که در ته دل خود مبانی جاهلی داشتند انقلاب اسلامی آنان را محکوم کرد و در نهایت تسلیم شدند. با رحلت امام (ره) برخی افراد ارزش‌های جاهلی خود را رو کردند و یکی از کسانی که در دوران امام (ره) سنگ انقلاب را به سینه می‌زد پس از رحلت امام اعلام داشت ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارد و در زمان امام نیز رو نداشت تا مقابل ولایت فقیه بایستد.  امام در این خصوص مواضعی داشتند و اینگونه افراد فتنه گر غلط می‌کنند که خود را منتسب به امام می‌دانند و غلط می‌کنند که حکم خود را از ولی فقیه می‌گیرند و در این جایگاه می‌نشینند اما علیه ولایت فقیه می‌ایستند."

پس از اتمام سخنرانی، مهدی کمیجانی مداح اهل بیت (ع) به روضه خوانی پرداخت و جمعیت سوگوار عزای سالار شهیدان، بصورت دسته عزاداری با برافراشتن بیرق های عزارداری و با سینه زنی  از تالار فنی خارج شده و به سمت در اصلی دانشگاه حرکت کردند.
 در نهایت بیانیه بسیج دانشجویی خوانده شد و ادامه ی عزاداری به سمت مزار شهدای گمنام دانشگاه تهران ادامه یافت و پس از ساعتی  مراسم به پایان رسید.