دادستان عمومی و انقلاب تهران گفت: محاکمه سران فتنه دور نیست و در وقت مقرر با فتنه گران برخورد می شود .
به گزارش واحد مرکزی خبر ، جعفری دولت آبادی در مراسم تودیع و معارفه سرپرستان قدیم و جدید دادسرای ناحیه 16 ( بعثت) گفت: در سال گذشته به بهانه انتخابات اتفاقات عجیب و غریبی در کشور رخ داد و جوانان بسیاری را به خیابان ها کشاندند و دهها اقدام مخرب و ضد امنیتی انجام دادند.
وی افزود: اما امروز خدا را شاکریم که سران آنها رسوا شده اند و آن روز دور نیست که جامعه ما سران فتنه را محاکمه کند.
دادستان تهران گفت: کسانی که فکر می کردند به بهانه انتخابات می توانند به ارکان نظام ازجمله رهبری تهاجم کنند و به قول خود آخرین ضربه را بر پیکر این نظام وارد کنند بدانند که محاکمه خواهند شد.
وی افزود: فتنه گران فکر می کردند می توانند نظام را ساقط کنند اما در برابر 6 دی ، ما 9 دی (88) را داشتیم که فتنه گران با سلحشوری مردم مواجه شدند.
دادستان تهران گفت: عده ای در ششم دی احساس کردند می توانند در پوشش دروغین جمهوریت قیام کنند اما مردم ما مطمئن باشند که اگر برخی مسائل نبود می گفتیم که آنها کمتر از آن وزنی را دارند که نظام نتواند با آنها برخورد کند.
وی افزود: فتنه گران بدانند حتماً در وقت مقرر به سزای اعمالشان خواهند رسید.
اقدام اخیر باند مهاجرانی-کدیور در جعل خبر برای آیت الله هاشمی رفسنجانی و سپس انتشار تحلیلی از سوی همین باند تحت عنوان اینکه هاشمی رفسنجانی می تواند پل پیروزی محافل ضدانقلاب باشد، واکنش های قابل توجهی در میان اپوزیسیون داشت.
ملل نیوز به نقل از کیهان:ارگان رسانه ای این باند در خبری که رسماً از سوی دفتر آقای هاشمی تکذیب شد مدعی شد که وی ضمن ملاقات با گروهی از روحانیون خواستار تغییر قانون اساسی شده و آینده ای سکولار را برای نظام پیش بینی کرده است!! حلقه جرس همزمان سفارش مقاله هایی را به مسعود بهنود و ابراهیم نبوی داد با این محور که نظام با هدفمندی یارانه ها در حال حذف هاشمی است! و هاشمی پل پیروزی اپوزیسیون در مقابله با جمهوری اسلامی می باشد.
در پی این تحرکات سردرگم، عناصر ضدانقلاب فعال در فضای اینترنتی واکنش های جالبی را در قالب کامنت و نقد نشان داده اند از جمله اینکه: محسن کدیور و مهاجرانی و نبوی و جرس و روزنت چشمشان را بسته اند و فکر می کنند مخالفان را خرگیر آورده اند که رفسنجانی را پل پیروزی اپوزیسیون می خوانند. همه این اراجیف به خاطر دلارهای سبزی است که به بعضی ها می رسد... ماجرا از این قرار است که مهدی ]هـ [ به مهاجرانی و کدیور و بهنود متن کذایی را علیه رهبری به جرس می دهد تا منتشر کنند. قرار میشه اصل خبر رو جرس بزند. بعد تقسیم کار صورت می گیرد. بهنود مقاله «جراحی هاشمی» را در روزنت می نویسد و ابراهیم نبوی مقاله «پل پیروزی» را در جرس می نویسد. اینها همه رپرتاژ مهدی است. مقاله سفارشی بهنود و نبوی را به دقت بخوانید! فعلاً که جرس در خدمت حضرات است... چرا آقا مهدی در لندن نشسته و با پول های بادآورده همه شان را داره اداره می کنه؟ چرا همه شون یه دفعه و در یه شب این طوری می نویسند؟... از همه جالب تر ابراهیم نبوی است که از چند وقت پیش شروع کرده از عرق خوری های خود در سال 60 و مسائل اخلاقی و ]...[ تعریف می کنه. همه جز منحرفان و بیماران اجتماعی می دانند که این مسائل، شخصی است و روی آنتن نمی برندش. هیچ کس هم با افتخار و به قصد بزرگ کردن خود در فضای عمومی این چیزها را تبلیغ نمی کنه تا چه رسد به سندسازی که بله ما در اول انقلاب داشتیم پامونو از دایره می گذاشتیم بیرون!... اینها همه اش حرف مفته. حرف حساب اونجاست که پول تو کار باشه و بشه این و اون رو خرید. پسره تو لندن نشسته و بهنود و نبوی و کدیور و مهاجرانی رو با پول داره اداره می کنه. اونوقت یه شبه مقاله ها یکی پس از دیگری منتشر می شن بعد هم کدیور و مهاجرانی به دستور همان فرد مقیم لندن خبر جعل می کنن که هاشمی گفته فلان و بهمان!... خاک بر سر ما که هاشمی طرفدار جمهوری اسلامی را به اسم پل پیروزی ما جا بزنن. مگر همین هاشمی در مجلس خبرگان از خامنه ای دفاع نکرد؟ مگر در همین دو سال، جز گفتن اینکه رهبر باید محور باشه، چی گفته؟! پول گرفتن و نوشتن امثال مهاجرانی و بهنود و کدیور و نبوی مزدوریه!
سید محمد خاتمی،فعالیت های جدید خود را برای فشار به نظام و باج گیری از آن شدت بخشیده است.
ملل نیوز به نقل از جوان : سید محمد خاتمی که پیش ازاین طی یک سناریوی جدی تاخیر در بازگشت به حاکمیت را با توجه به شرایط پیش آمده جدید در دستورکار خود قرارداده بود،فعالیت های جدید خود را برای فشار به نظام و باج گیری از آن شدت بخشیده است.
سید محمد خاتمی که پیش ازاین طی یک سناریوی جدی تاخیر در بازگشت به حاکمیت را با توجه به شرایط پیش آمده جدید در دستورکار خود قرارداده بود،فعالیت های جدید خود را برای فشار به نظام و باج گیری از آن شدت بخشیده است.
یک منبع آگاه ضمن بیان مطلب فوق گفت :سید محمد خاتمی که به دفعات پالس هایی را برای بازگشت به نظام از طرق مختلف ارسال کرده بود پس از کاهش یافتن انتقادات به وی متاسفانه امر به وی مشتبه شده و با تحریک برخی از فعالان سیاسی دالان جدیدی را برای فعالیت های خود و پی ریزی دور جدید همنشینی با رادیکال ها پی گیری می کند.
وی با بیان اینکه خاتمی با هدایت و مدیریت عناصر معارض به نظام به نشست و برخاست هایی مشغول می باشد به وی هشدار داد انتشار بخشی از تلاش های وی افکار عمومی را مبنی بر جای داشتن وی در حلقه سران فتنه تثبیت و عاقبت بدخیمی را برای وی رقم خواهد زد.
رئیس قوهقضاییه گفت: 9 دی، حماسه حضور مردم در مقابل فتنهگران بود که میخواستند کشور را به اجانب بفروشند.
ملل نیوز به نقل از فارس :
آیتالله صادق آملی لاریجانی در جلسه امروز مسئولان عالی قضایی افزود: خلقت و زندگی حضرت مسیح(ع) که روح خداست و کلمه الهی و قولالحق است توام با معجزات متعدد بوده است و تعابیر قرآنی خیلی عجیب در این باب است.
لاریجانی با اشاره به سخن گفتن حضرت مسیح (ع) در گهواره و دیگر معجزات آن حضرت گفت: در آیات قرآنی خداوند تبارک و تعالی میفرماید حضرت عیسی سلامالله علیه احیای موتی میکرد و از آنچه در منازل جمعآوری و ذخیره شده بود، خبر میداد. در قرآن از قول حضرت عیسی آمده است: «انی اخلق لکم من الطین کهیئه الطیر فانفخ فیه فیکون طیرا باذن الله و ابری الاکمه والابرس و اخبی الموتی باذن الله و انبء کم بما تاکلون و ما تدخرون فی بیوتکم ان فی ذلک لایه لکم ان کنتم مؤمنین».
رئیس قوهقضاییه افزود: اتصال به روحالقدس و تأیید به روحالقدس، از عالیترین مقامات انسانی است و با رسیدن به این مرحله انسان از همه چیز باخبر میشود و به اذنالله احیا میکند موتی را و بیماران را شفا میدهد و حضرت عیسی (ع) به این مرحله رسیده بود و قرآن مکررا این مسئله را تایید میکند و فرق است بین ادیانی که به خاطر تحریفشان و به خاطر دنیاپرستی عدهای، مطالب حق انبیا را تحریف کردهاند با قرآنی که همواره انبیای الهی را تایید میکند.
لاریجانی با تبریک و تهنیت میلاد حضرت مسیح (ع) به مسیحیان جهان خصوصاً مسیحیان کشورمان گفت: در هیچ دین و کتاب آسمانی به اندازه قرآن شریف و اسلام نسبت به انبیای الهی تکریم و تعظیم نشده است. برخی کشورهای منتسب به مسیحیت انواع شقاوتها را در حق مردم دنیا انجام میدهند.
وی تأکید کرد: در عین حال از سران دینی مسیحی هم میخواهیم که در مقابل ظلمی که در کشورهای منتسب به مسیحیت میشود ساکت نباشند چرا که این حضرت مسیح است که فرموده است: قال انی عبدالله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا و جعلنی مبارکا این ما کنت و اوصانی بالصلوه و الزکاه ما دمت حیا و برا».
لاریجانی تأکید کرد: کمرنگ شدن امر به معروف و نهی از منکر در سطح جامعه به رواج منکر و کوچک شدن اهمیت معروف میانجامد.
رئیس قوهقضاییه افزود: ما امیدواریم که این نعمت بزرگ که در آیات و روایات به آن توجه شده آسان از کنارش نگذاریم و حداقل مردم در محیطهایی که زندگی میکنند با زبان، یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنند.
وی تأکید کرد: احساس میشود متأسفانه غیبت کردن، خلاف گفتن، افترا بستن و مسائل این چنین در جامعه رواج دارد و کسی اعتنا نمیکند و از کنارش میگذرند در حالی که اگر در هر جمعیت کوچک یا بزرگی کسی خلافی مرتکب شد و دروغی گفت و تهمتی زد، به او تذکر داده بشود که این حرف خلاف است و درست نیست و البته با شرایطی که برای انجام امر به معروف و نهی از منکر در کتب فقهی ذکر شده است بیان شود، حتماً موجب تقویت بنیانهای فضایل اخلاقی در جامعه و موجب منع از گسترش امور منکر میشود.
رئیس قوهقضائیه ابراز امیدواری کرد طرحی که به همین مناسب در مجلس شورای اسلامی مطرح شده پیگیری بشود و به یک سرانجام قانونی و رسمی در کشور برسد.
لاریجانی با اشاره به حوادث سال گذشته خاطرنشان کرد: 9 دی، حماسه حضور مردم در مقابل فتنهگرانی بود که میخواستند کشور را به اجانب بفروشند.
در ادامه جلسه روشها و ساختار هیئتهای تخلفات اداری قوهقضائیه مورد بحث و بررسی قرار گرفت و ادامه آن به جلسه بعد موکول شد.
لاریجانی در این زمینه گفت: رکن مهم نظارت بر کارمندان دستگاه قضایی اصلاح و رفع مشکلات هیئتهای رسیدگی به تخلفات اداری است.
به دنبال درج گزارشی با عنوان «جلیلی در ژنو آبروی سعدآباد را خرید» در روزنامه جوان مورخ 18 آذرماه، روابط عمومیمرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام (به ریاست جناب آقای حسن روحانی، دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی و مسئول مذاکرات هسته ای در زمان اول اصلاحات) جوابیهای به روزنامه ارسال کرده که متن کامل این جوابیه به همراه توضیحات «جوان» درپی میآید. متن کامل جوابیه
مدیر مسئول محترم روزنامه جوان
با سلام
احتراماً به اطلاع میرساند جوابیه زیر در ارتباط با مطلب «گزارش جوان از روند مذاکرات ایران و 1+5 جلیلی در ژنو آبروی سعدآباد را خرید» مورخ پنجشنبه 18/9/1389 که در آن نشریه وزین به چاپ رسیده است، ارسال میگردد. مستدعی است دستور فرمایید مطابق قانون مطبوعات نسبت به چاپ آن اقدام شایسته و لازم صورت بگیرد.
1- تیمهای مذاکره کننده هستهای قبلی کاملاً با نظر مسئولان عالی رتبه کشور انتخاب شده بودند و هر یک از محورهای مذاکره و گفتوگو با طرفهای خارجی قبلاً به تصویب مقامات عالیه کشور رسیده بود.
2- هرگز طرفهای مذاکرهکننده خارجی نسبت به تیمهای مذاکره اشرافی نداشته و بیان چنین مطلبی در مرحله اول توهین به حاکمیت و نظام مقدس جمهوری اسلامی است و در قدم دوم به تک تک افرادی است که در این تیمها برای احقاق حقوق و منافع ملی کشور تلاش کردهاند. (ذکر نقل دروغ و عاری از حقیقت از بلر بدون هیچ سندی در شأن آن روزنامه نیست) اعضای تیم مذاکره کننده چندین نوبت مورد تشویق سران نظام قرار گرفته بودند.
3- مذاکرات سعدآباد از مذاکرات افتخارآمیز نظام است که حداقل چند دستاورد بسیار مهم داشت:
3-1- دفع تهدیدات بینالمللی که در آن ایام توسط امریکا و صهیونیسم طراحی شده بود (که امروز به نحو دیگری با صدور قطعنامههای تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران به اجرا در آمده است)؛
3-2- تبدیل تعلیق اجباری (طبق مصوبه آژانس در شهریور 82) به تعلیق داوطلبانه؛
3-3- تبدیل تعلیق گسترده صرفاً به یک مورد (تعلیق گازدهی)؛
3-4- ایجاد فرصت برای تکمیل فناوری هستهای در کلیه مواردی که تکمیلنشده بودند از قبیل U.C.F اصفهان، کیک زرد بندرعباس، بخش صنعتی نطنز، ساخت سانتریفیوژها و فعالیت آب سنگین اراک؛
3-5- شکستن وحدت اروپا و امریکا و حل و فصل بخش بزرگی از مسائل حقوقی پرونده هستهای در آژانس.
4- مقام معظم رهبری در جمع کارگزاران نظام در تاریخ 11/8/82 یعنی درست 12 روز بعد از مذاکرات سعدآباد، فرمودند: «هیچ تسلیمی تا اینجا وجود نداشته است. این یک حرکت سیاسی و کار دیپلماسی است... با دقت و ملاحظه جوانب، کار کردهاند و حواسشان جمع است که کاری برخلاف مبانی و اصول انجام نگیرد.»
5- در همین دوره بود که فناوری هستهای با فرصتی که از لحاظ سیاسی – حقوقی توسط تیم اول هستهای به وجود آمد، به دست دانشمندان ایرانی کاملاً تکمیل گردید:
5-1- افتتاح U.C.F اصفهان در فروردین سال 1383
5-2- تکمیل U.C.F اصفهان در آخر سال 1383
5-3- ساخت 1274 سانتریفیوژ تا آذر سال 1383
5-4- دستیابی به آب سنگین در تابستان سال 1383
5-5- تکمیل ساخت سانتریفیوژ P2 در اوایل سال 1384.
6- بررسی روند تاریخی هر کشور و هر واقعه باید به طور خطی و طولی انجام گیرد. قطعاً نمیتوان تحولات یک کشور را مقطعی و بدون توجه به گذشته آن بررسی صحیح، عادلانه و منطقی کرد. بنابراین رویدادها و تحولات صورت گرفته در هر مقطعی متکی و مبتنی بر تحولات قبلی است. گذشت زمان قطعاً ثابت خواهد کردکه هر یک از تیمهای دیپلماتیک در زمان خود چگونه رفتار کردهاند و چه کارنامهای داشتهاند. متأسفانه حساسیت این مسئله و محرمانه بودن اسناد و مذاکرات مانع از بحث و باز کردن همه مسائل میشود. لذا باید کمی صبر کرد تا زمان مناسب فرا رسد و داوران بیقصد و غرض و عادل بر این کارنامهها و تحولات دیپلماتیک کشور و عملکرد دوران قبلی و فعلی قضاوت کنند.
والعاقبه للمتقین
روابط عمومی مرکز تحقیقات استراتژیک
توضیحات روزنامه جوان
1- مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در جوابیه خود به روزنامه جوان ادعا کرده که «تیمهای مذاکره کننده هستهای قبلی با نظر مسئولان عالیرتبه کشور انتخاب شده بودند و هر یک از محورهای مذاکره و گفتوگو با طرفهای خارجی قبلاً به تصویب مقامهای عالیرتبه کشور رسیده بود.» این موضوع به طور کامل قابل مناقشه است.
آیا صرف تعیین یا تأیید تیم مذاکره کننده هستهای توسط مسئولان بلند پایه نظام به معنی این است که عملکرد آنها در روند مذاکرات نیز مورد تأیید است؟ گاه در روند مذاکرات دیپلماتیک، مباحثی مطرح میشود که خارج از چارچوبهای پیشبینی شده است. در چنین فضایی، این به ویژگیهای فردی یک دیپلمات بستگی دارد که چگونه مذاکرات را به سمت و سویی هدایت کند که منافع ملی کشورش را تأمین نماید.
در چنین فضایی، صحبت کردن از اینکه مذاکرهکنندگان با نظر مسئولان بلند پایه، پای میز مذاکره نشستهاند، اولا منطقی به نظر نمیرسد و در ثانی به معنی تأیید روندهایی نیست که آنها خلق کننده آن بودهاند. بخش مهمی از روندهایی که حتی حوزه کلان سیاستگذاری در کشورها را نیزتحت تأثیر قرار میدهد، ناشی از شیوه مذاکره و پیش فرضهایی است که مذاکرهکنندگان بر اساس آنها پای میز مذاکره رفتهاند. از همین جاست که میتوان بین دیپلماسی و دیپلماتهای دوران اصلاحات و دوره بعد از آن تفکیک قائل شد.
دیپلماسی هستهای ایران در دوران اصلاحات بر پایه این جمله دکتر حسن روحانی بنا شده بود که چند سال بعد در گفتوگو با خبرگزاری کیویدو ابراز شد. او در فوریه 2009 در گفتوگویی که سمت و سوی انتقاد از دولت احمدینژاد داشت، گفت: « تنها چیزی که برخی کشورها دارند، نگرانی از آینده برنامه (هسته ای) ماست... ما میتوانیم از طریق گفتوگو نگرانیهای آنها را کمتر کنیم» به بیان واضحتر، روند حاکم بر مذاکرات دوران اصلاحات « نگرانیزدایی» بوده است، که به نظر میرسد حاصل نوعی سوء فهم استراتژیک است.
غرب در روند مذاکرات با تیم هستهای اول و حتی بعد از آن با ایران هیچگاه درپی « نگرانی زدایی» نبوده، بلکه نوعی استراتژی « مهار کننده» در برابر ایران به کار گرفته است. در چنین برداشتی، مشکل اصلی، پاسخ گفتن ایران به نگرانیهای غرب نیست بلکه چالش، حرکت چند بعدی ایران به سمت تبدیلشدن به یک قدرت هژمون منطقهای است.
آقای روحانی در گفت و گو با کیویدو گفته است که « خود آقای خاتمیو دولتش در مجموع بیشتر تمایل داشتند که از طریق تعامل و مذاکره با غرب به نتیجه مطلوب دست پیدا کنند» در حالی که تفاوت رویکرد دو تیم مذاکرهکننده بعدی «میزان اشتهای مذاکره با غرب» نیست، گو اینکه به گواه مخالفان، اشتهای دولتهای نهم و دهم برای مذاکره با غرب بیشتر بوده است. تفاوت روند مذاکرات با غرب در دوران اصلاحات، پیش فرضهایی است که مذاکرهکنندگان تحت تأثیر آنها وارد اتاق مذاکره میشدند. رویکرد غالب دوران اصلاحات تلاش برای «نگرانیزدایی» از طرف غربی بود ولی این رویکرد طی سالهای بعد از 1384 در نوردیده شد.
در این دوران ما شاهد شکلگیری نوعی رویکرد تهاجمی موازنهگرا هستیم که در عین تلاش برای نگرانیزدایی، نقطه کانونی ذهن دیپلماتها را از «نگرانیزدایی» به سمت دستیابی به روند مذاکراتی متوازن و موازنهگرا سوق داد.
علی لاریجانی روند جدید را با جمله «مروارید غلتان دادیم و آبنبات گرفتیم» کلید زد و این روند در دوره بعدی با تنوع بخشی به موضوعهای مذاکرات ایران و 1+5 در قالب بسته پیشنهادی دنبال شد.
خوب به خاطر داریم که امریکاییها تا مدتها حاضر نبودند وارد چارچوب مذاکرات هستهای با ایران شوند و مذاکرات تا مدتها در قالب تروئیکای اروپایی دنبال میشد ولی برای اولین بار، این در دوران بعد از تیم مذاکره کننده اول بود که امریکا مجبور شد در قالب 1+5 پشت میز مذاکره با ایران حاضر شود. آیا واقعاً این روند نتیجه نگرانیزدایی بود که در دوران تیم اول دنبال میشد، یا اینکه حاصل رویکرد موازنه جویانه ایران در روند مذاکرات بعدی بود؟
روندی که امروز در مذاکرات هستهای دنبال میشود، آنطور که آقای روحانی و همراهانش میگویند، نگرانیزدایی از غرب نیست بلکه چانه زنی برای تعریف و دستیابی به موازنهای جدید با غرب از طریق مذاکرات در قالب 1+5 است. انعکاس رویکرد موازنه جویانه ایران طی سالهای اخیر در سخنان مقامهای غربی مشاهده شده است. همین چند هفته قبل بود که نیکلا سارکوزی رئیسجمهور فرانسه گفت: «ما مذاکره میکنیم و مذاکره، سانتریفیوژهای ایران میچرخند و میچرخند!»
احتمالا این تفکیک به سادگی تأثیر انگارههای سطوح دیپلماتیک بر روند استراتژیک مذاکرات هستهای را نشان میدهد. در واقع موضوع مورد مناقشه این نیست که «تیمهای مذاکرهکننده هستهای قبلی با نظر مسئولان عالیرتبه کشور انتخاب شده بودند» یا نه، بلکه کانون بحث این است که مذاکرهکنندگان با چه پیش فرضهای ذهنی پشت میز مذاکره مینشستند و حالا با چه پیش فرضهایی وارد اتاق مذاکره میشوند. چارچوب مذاکرات هستهای در دوره اصلاحات نگرانی زدایی از غرب بود و نتیجه آن هم به گفته رهبر انقلاب به عقب نشینی ایران منجر شد. ایشان در سخنان سال 1386 تصریح کردند: «اول گفتند موقت تعلیق کنید، گفتند تعلیق داوطلبانه بکنید؛ ما هم به خیال موقت و به خیال داوطلبانه، تعلیق کردیم. بعد هر وقت اسم از برداشتن تعلیق آمد، یک قرشمال بازىاى در سطح دنیا درست کردند ـ در سطح مطبوعات و رسانهها و محافل سیاسى ـ واى، داد، داد، ایران مىخواهد تعلیق را بشکند! تعلیق شد یک امر مقدس که ایران اصلاً حق ندارد نزدیکش برود! ما این را تجربه کرده ایم؛ دیگر، تجربه جدیدى نیست. آخرش هم گفتند این تعلیق موقت کافى نیست؛ اصلاً باید به کلى بساط اتمى را جمع کنید. همین اروپاییها که مى گفتند شش ماه تعلیق کنید، وقتى این کار را کردیم، گفتند بایستى جمع کنید! این فرایند عقب نشینى، این فایده را براى ما داشت؛ هم براى خود ما تجربه شد، هم براى افکار عمومى دنیا تجربه شد. لیکن عقبنشینى بود دیگر؛ عقبنشینى کردند.»
2- معلوم نیست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام چرا بیان خطاهای استراتژیک تیم مذاکرهکننده هستهای اول را «توهین به حاکمیت و نظام مقدس جمهوری اسلامی» قلمداد میکند. آیا اگر یک یا چند دیپلمات اشتباهی مرتکب یا دچار انحراف شده باشند و کسی این اشتباه را بازگو کند، توهین به نظام است؟
البته ما هم « به خاطر محرمانه بودن اسناد» نمیتوانیم حقایق بسیاری را منتشر کنیم ولی ظاهراً این دیپلماتهای هستهای دوران اصولگرایی هستند که به امریکا و اتریش پناه بردهاند! و در دانشگاه امریکایی پرینستون و شرکتهای نفتی گوشه عزلت گزیدهاند! راستی کدام دیپلمات ایرانی بود که بعد از چند سال همکاریاش در شرکت هالیبرتون وابسته به دیک چنی فاش شد و رسانههای غربی زبان به زبان خبر همکاری او با این شرکت امریکایی تحت مدیریت دیک چنی را منتشر کردند؟ راستی کدام دیپلمات بود که اتهام انتقال اسناد محرمانه به غرب و انگلیسیها درباره او مطرح گردید؟ چشممان را بر همه این اتهامات هم که ببندیم، واقعاً کدام دیپلماتها بودند که مطبوعات غربی آنها را به عنوان افرادی مصالحهگر توصیف میکنند؟ همین چند وقت پیش ( 29 ژوئن 2010) بود که روزنامه امریکایی وال استریت ژورنال درباره یکی از همین کسانی که مجمع تشخیص مصلحت انتقاد از رویکرد دیپلماتیک هستهای او را « توهین به حاکمیت و نظام مقدس جمهوری اسلامی » توصیف کرده، نوشت: «او نقشی کلیدی در تیم مذاکراتی ایران داشت که در سال 2003 با تعلیق غنی سازی تهران در سایتهای هستهایاش موافقت کرد.» در ادامه همین مقاله به نقل از یکی از دیپلماتهای غربی آمده است: «(...) یکی از بهترین دیپلماتهای ایرانی است که به دنبال حرکت دادن کشورش به سمت و سویی درست بود. او بخشی از رژیم بود که میخواست ایران ( درها ) را باز کند». ما برای اینکه دوستان مجمع از دست ما آزرده نشوند، از ذکر نام این دیپلمات خودداری میکنیم ولی آیا سمت و سوی درستی که این دیپلمات غربی از آن صحبت میکند، همان تعلیق سال 2003ای نبود که رهبر انقلاب به درستی از آن با توصیف عقبنشینی یاد میکنند و با تلخی میگویند: «تعلیق شد یک امر مقدس که ایران اصلاً حق ندارد نزدیکش برود!»
3- مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت در بخش دیگری از جوابیه خود، مذاکرات سعد آباد را «افتخار نظام» قلمداد کرده و تبدیل تعلیق اجباری به داوطلبانه، تبدیل تعلیق گسترده به تعلیق گازدهی، ایجاد فرصت برای تکمیل فناوری هستهای در موارد تکمیل نشده و شکستن وحدت اروپا و امریکا و از همه مهمتر دفع تهدیدهای بینالمللی دانسته است. ما اگر به جای دوستان مرکز تحقیقات مجمع بودیم، حتما لیست بلندتری تدارک میدیدیم (!) و مثلاً نزدیکتر شدن روسها به ایران یا خروج از انزوای بینالمللی و مواردی از این دست را هم به این لیست اضافه میکردیم. اما آیا واقعاً تبدیل تعلیق اجباری به داوطلبانه یا تبدیل تعلیق گسترده به تعلیق گازدهی را میتوان دستاورد سعدآباد قلمداد کرد؟
بد نیست بخشی از بیانیه بعد از مذاکرات را یک بار دیگر باهم مرور کنیم تا لحن گزنده آن برای غرور ملی ایران قابل درکتر باشد، غروری که به گفته بسیاری از کارشناسان غربی مانند «آنتونی گوردزمن» کارشناس برجسته مرکز مطالعات و تحقیقات استراتژیک امریکا (CSIS)مبنای توسعه برنامه هستهای ایران است. در بخشی از بیانیهای که دکتر روحانی آن را قرائت کرد آمده است: به منظور اعتماد بیشتر، ایران به طور داوطلبانه تصمیم گرفته است که برنامه تعلیق خود را ادامه و توسعه داده تا شامل تمام فعالیتهای مربوط به غنیسازی و بازفرآوری و کلیه آزمایشها یا تولید در هر تأسیسات تبدیل اورانیوم شود، آژانس از این تعلیق مطلع خواهد شد و از آن دعوت خواهد شد که بر آن نظارت و آن را تأیید کند.»
ممکن است بگوییم که به لحاظ دیپلماتیک و پرستیژی، بین اقدام داوطلبانه یک کشور با اقدام ناشی از قهر تفاوت وجود دارد ولی آیا در عالم واقع نیز بین این دو تفاوتی وجود دارد؟ امریکا و اروپا از همان روز اول مذاکرات با ایران خواستار تعلیق غنیسازی شدند و هیچ کدام هم حاضر نشدند دامنه زمانی آن را تعیین کنند. در واقع از نظر سیاسی، در نگاه طرفهای برنامه هستهای ایران هیچ تفاوتی بین تعلیق(Suspend) و توقف (stop) وجود ندارد، گو اینکه مقامهای امریکایی از جمله جورج بوش، همان زمان هم از لفظ stop برای غنیسازی استفاده میکردند تا suspend مبنای مشروعیت غنیسازی ایران در آینده نباشد. بنابر این اگر از این زاویه به ماجرا نگاه کنیم، هیچ تفاوتی بین تعلیق داوطلبانه یا اجباری وجود ندارد. غرب با امضای توافق سعدآباد خیلی ساده میخواست به تهران یک چیز بگوید: « شما فقط غنیسازی را متوقف کنید، حالا دوست دارید اسمش را داوطلبانه بگذارید یا چیز دیگر. این دیگر به ما ربطی ندارد!» این نکته ساده را که بعد از هفت سال دوستان ما در مجمع حاضر به درک آن نیستند، مدتها بعد سفیر وقت آلمان در تهران در یک برنامه تلویزیونی بیان کرد: «من نمیخواهم شما را فریب بدهم، ما خواستار تعلیق همیشگی فعالیتهای هستهای ایران هستیم!»
در اینباره اشاره به بخشی از سخنان رهبر انقلاب در سال 1386 نیز شاید راهگشا باشد: «روزی بود که اینها (امریکاییها) حاضر نبودند پنج عدد سانتریفیوژ را تحمل کنند. مسئولان گفتوگو و مذاکره با اروپا حاضر شده بودند بیست تا سانتریفیوژ را نگه دارند، آنها گفته بودند نمیشود؛ گفته بودند پس لااقل پنج تا، گفته بودند نمیشود. اگر میگفتند یکی، باز هم میگفتند نمیشود! امروز چندین هزار تا سانتریفیوژ دارد کار میکند، تعداد زیادی هم آماده کار گذاشتن است… این یکی از آن رخنههاست که اعتماد به نفس ملی را ضربه میزند؛ همچنان که در چند سال قبلمتأسفانه این کار شد. یعنی همین مسئله انرژی هستهای را که باید پشتوانه مستحکم اعتماد به نفس ما ملت ایران میشد، خواستند وسیلهای بکنند برای اینکه اعتماد به نفس را از ما بگیرند... هی فشار آوردند که باید این را تعطیل کنید، باید آن را تعطیل کنید. رسیدند به کارخانه یو.سی.اف اصفهان، گفتند: این را هم باید تعطیل کنید.»
اما درباره تهدیدهای واشنگتن- تل آویو آیا واقعاً مذاکرات سعد آباد آن طور که دوستان مجمع میگویند، تهدیدهای طراحی شده امریکا و رژیمصهیونیستی را نقش بر آب کرد؟ این فرضیه هم مبتنی بر همان سوء برداشتهایی است که چند سال است ذهن و فکر برخی دوستان را درنوردیده است. البته ما و نه هیچ انسان عاقل دیگری احتمال ماجراجویی امریکا و اسراییل را منتفی نمیدانیم ولی خوب است دوستان فقط به همین یک سؤال جواب دهند که واقعاً آیا احتمال حمله امریکا و اسراییل در سال 2003 بیشتر بود که ایران هیچ انباشتی از اورانیوم غنی شده نداشت یا حالا که بیش از 2000 کیلوگرم اورانیوم کمتر غنی شده و لااقل 35 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد دارد؟ اگر سطح توسعه هستهای ایران را مهمترین متغیر تأثیرگذار بر امنیتی شدن رویکرهای غرب نسبت به ایران قلمداد کنیم، به این نتیجه میرسیم که سطح تهدید نظامی علیه ایران، امروز بسیار بیشتر از زمان تعلیق است. واقعیت این است که طی هشت سال گذشته، گزینه تهدید علیه ایران همواره مطرح بوده ولی تجربه نشان داده که غرب از این تهدید بیشتر برای ایجاد شرایط روانی با هدف توقف برنامه هستهای ایران و گاهی هم برای دستیابی به امتیازهای سیاسی پای میز مذاکرات استفاده کرده است، تجربهای که لااقل یک بار در سال 2003 و امضای توافق سعد آباد موفق بوده است.
شاید اگر در سال 2003 کسی میگفت که تهدیدهای امریکا و اسراییل جدی است قابل باور بود ولی جای تعجب دارد که چطور دوستان مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع الان هم که بر بالای پشت بام تاریخ نشستهاند، باز هم با قطع و یقین میگویند «مذاکرات سعدآباد منجر به دفع تهدیدات بینالمللی شد که در آن ایام توسط امریکا و صهیونیسم طراحی شده بود.» کاربرد کلمه «طراحی» در مرکز تحقیقات استراتژیک نظام واقعاً جای تعجب دارد. ما در روزنامه جوان از دوستانمان در مجمع میخواهیم اگر سند یا مدرکی دارند که نشان میدهد «امریکا و صهیونیسم» در سال 2003 برای حمله به ایران نقشه کشیده بودند خوب است آنها را هم در این وانفسای انتشار اسناد و مدارک توسط ویکی لیکس، منتشر کنند.
4- در جوابیه مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت به سخنان رهبر انقلاب بعد از مذاکرات سعد آباد استناد شده که فرمودند: «هیچ تسلیمی تا اینجا وجود نداشته است. این یک حرکت سیاسی و کار دیپلماسی است... با دقت و ملاحظه جوانب کار کردهاند و حواسشان جمع است که کاری بر خلاف مبانی و اصول انجام نگیرد.» همانطور که این مرکز نیز تصریح کرده این سخنان 12 روز بعد از مذاکرات سعدآباد بیان شده، ولی آیا میتوان برآیند نظرات رهبری درباره رویکرد هستهای تیم آقا روحانی را در سخنان ایشان فقط 12 روز بعد از مذاکرات سعدآباد جستوجو کرد.
برآیند دیدگاههای رهبر انقلاب در مورد روندی که طی آن سالهای تعلیق بر مذاکرات هستهای حاکم بود چند سال بعد یعنی در سال 1386 در سخنان ایشان در جمع دانشجویان دانشگاههای یزد منعکس شده است، جایی که ایشان از فرایند عقبنشینی مسئولان هستهای وقت در مقابل غرب انتقاد کرده و فرمودند: « من همان وقت هم در جلسه مسئولین ـ که از تلویزیون پخش شد ـ گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه پىدرپى ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان مى شوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستى این روند عقبنشینى متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروى، و اولین قدمش هم باید در همان دولتى انجام بگیرد که این عقبنشینى در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همین کار هم شد. در زمان دولت قبل، اولین قدم به سمت پیشرفت برداشته شد؛ تصمیم گرفته شد که کارخانه یو.سى.اف اصفهان راهاندازى شود و راهاندازى هم شد و دنبالش هم بحمدالله این پیشرفتهاى بعدى است تا امروز.»
5- دوستان مجمع میگویند که تیم اول هستهای فرصت
سیاسی- حقوقی به وجود آورد که UCF اصفهان افتتاح و تکمیل، 1274 سانتریفیوژ تولید، ساخت سانتریفیوژهایP2 تکمیل و آب سنگین به دست آید. مگر ما در گزارش «جلیلی در ژنو آبروی سعد آباد را خرید» این دستاوردها را نفی کردهایم و احیانا گفتهایم که ایران در این دوره دچار «خواب توسعهای» شده بود که دوستان دستاوردهای هستهای آن دوره را قطار کردهاند؟ تمام حرف منتقدین تیم هستهای اول این است که خشتی که در سعدآباد بنا شد، خشتی سست بود که اگر ساختمان هستهای جمهوری اسلامی بر آن بنا میشد، نه تنها به ثریا نمیرسید، بلکه زلزلهای ضعیف آن را ویران میکرد. همانطور که رهبر انقلاب فرمودند «این عقبنشینیها - فایده اش این بود که هم خودمان وعدهها و حرفهاى رقباى اروپایى و غربى را تجربه کردیم، هم افکار عمومى دنیا تجربه کرد» ولی اگر همان رویکرد « نگرانیزدایی» که جناب دکتر روحانی و دوستانشان به آن معتقد بوده و هستند و از آن صحبت میکنند، بر روند تعاملات تهران و غرب حاکم میشد، روند کلی تحولات کشور بهخصوص در حوزه هستهای به سمت و سویی دیگر پیش میرفت.
6- و نهایت اینکه ما هم معتقدیم که تحولات در کشورها فرآیندی است و نمیتوان حوادث تاریخی را مجرد و قطعه قطعه بررسی کرد، ولی باید توجه داشته باشیم آن چیزی که به این تحولات شکل میدهد، ذهنیت تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان است. تصمیمسازان وقتی پشتمیز مذاکره مینشینند، سلولهای ذهنشان را هم روی میز میریزند و روندهای خلق شده، حاصل جنگ ذهنهاست. ذهنیتی که در ناخودآگاهش مذاکرات را فضای «نگرانیزدایی از غرب» تلقی میکند، چیزی بیش از سعدآباد در تاریخ باقی نخواهد گذاشت ولی از ذهنیتی که فضای مذاکرات را صحنه دستیابی به موازنه تلقی کند، ژنو-3 خلق میشود.
چند نکته پیرامون جوابیه تیم اسبق مذاکرات هستهای
نرد عشق هستهای با غرب در تالار اعتمادسازی
چندی پیش روزنامه جوان مطلبی را در درباره مسائل هستهای جاری و دوران اصلاحات به چاپ رساندکه برخی از موارد آن مورد اعتراض مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت قرار گرفته است. در این یادداشت کوتاه سعی میشود به مواردی از اعتراضات مجمع پاسخ گفته شود.
1- این ادعا که تمامی محورهای مذاکراتی قبل از مذاکرات به تصویب مقامهای عالی کشور میرسید به چند دلیل کاملاً گمراه کننده است. دلیل اول این است که مسلماً مقامهای عالی کشور، تیم مذاکره کننده نبودهاند و صرفاً به سیاستگذاری کلان میپرداختند اما در امور ریز اجرایی و مذاکراتی مداخله نمیکردند همچنان که اکنون هم نمیکنند. در نتیجه منتسب کردن ریز آنچه در مذاکرات میگذشت به مقامهای عالی نظام صرفاً تاکتیکی برای گریز از انتقادهای بیشماری است که به عملکرد تیم مذاکره کننده قبلی وجود دارد.
ضمن اینکه این سؤال وجود دارد که چگونه است که آقایان وقتی از توفیقات، بحث به میان میآید همه آن را صفر تا صد به خود ربط میدهند و ذکری از «مقامهای عالی نظام» به میان نمیآورند اما وقتی پای انتقادها وسط میآید بلافاصله خود را کنار میکشند و پای مقامهای نظام را به میان میآورند.
دلیل دوم و بسیار مبناییتر این است که بنا به مستندات موجود، تیم مذاکره قبلی اساساً اعتقادی به این نداشت که فناوری غنیسازی یک فناوری با ارزش ذاتی است و پیشرفتهای فنی کشور در این حوزه را هم چندان جدی نمیگرفت.
در پیش گرفتن همزمان دو استراتژی ارتقای روابط و اعتمادسازی از سوی این تیم نشان میدهد، نگاه راهبردی آن به فناوری غنیسازی صرفاً ابزاری برای معامله و نزدیکشدن به غرب بوده و همچنان که پذیرش طولانی مدت تعلیق نشان میدهد، آنها کاملاً آماده بودهاند که در مقابل خندههای پوشالی وتهدیدهای توخالی غرب کل فناوری کشور را به غرب هدیه کنند. و دلیل آخر این است که مسلماً اقتضای تدبیر، آن بوده است که مقامهای عالی نظام، سیاستگذاریهای هستهای کشور را در حد تاب و طاقت و توان تیم مذاکرهکننده و به ویژه دولت وقت تنظیم کنند و بدون تردید از دولت اصلاحات با آن روحیه تسلیمپذیری و خودباختگی محض، بیش از آنچه در آن هنگام معین شد انتظار نمیشد داشت.
2- درباره اشراف طرف غربی به تیم مذاکرهکننده قبلی همین بس که اکنون دو تن از اعضای کلیدی این تیم یکی در امریکا مقیم است و دیگری در تردد دائم بین کشورهای اروپایی است. بسیار جالب خواهد بود اگر مرکز محترم تحقیقات استراتژیک مجمع توضیحی در این باره بدهند که وقتی روزنامه وال استریت ژورنال اخیراً در مقالهای نوشت حضور حسین موسویان در امریکا پنجرهای از اطلاعات به روی این کشور گشوده منظورش چه بود؟!
3- درباره مذاکرات سعدآباد که منجر به بیانیه تهران شد ادعایی از جانب جوابیهنویسان محترم مطرح شده که عمیقاً سؤالبرانگیز است. در میان همه آنچه نوشتهاند فقط این مورد صحیح است که این بیانیه، تعلیق را در مورد آن بخش از چرخه سوخت که هنوز تکمیل نشده بود نپذیرفت.
اما آقایان به این نکته اشارهای نکردهاندکه هر بخش از فناوری هستهای ایران به محض تکمیل نسبی (نه کامل) تعلیق میشد، به گونهای که در توافقنامه پاریس در نوامبر 2004 کل فناوری هستهای ایران(چرخه و سوخت) به حال تعلیق درآمد!
علاوه بر این معلوم نیست جوابیهنویسان محترم چگونه مدعی شدهاند که توانستهاند تعلیق را از امری اجباری به امری اختیاری بدل کنند. درست است که در قطعنامههای شورای حکام نوشته میشد تعلیق امری داوطلبانه و بدون الزام حقوقی است اما بلافاصله بعد از آن به صراحت این عبارت را ذکر میکردند که تعلیق امری «ضروری» (essential ) نیز هست و لابد آقایان میدانند که این عبارتی است که میتوانست همه آن تعابیر دیگر را بیمعنا کند چنانکه کرد. به راستی خوب است آقایان به این سؤال پاسخی بدهند که اگر تعلیق امری داوطلبانه بود چرا با خروج ایران از تعلیق در آگوست 2005 بلافاصله ایران در نشست اضطراری شورای حکام به «عدم پایبندی» متهم شد و بعد هم در فوریه 2006 پرونده آن را به طور غیرقانونی به شورای امنیت ارجاع دادند؟!
4- اگرچه گفتنیهای فراوانی هست اما در اینجا به ذکر همین یک نکته به عنوان خاتمه این مطلب بسنده میکنیم که تیم مذاکره کننده در دولت اصلاحات در همه مواردی که اقدامی عزتمندانه انجام داده از جمله هنگام خارج کردن تأسیسات یو.سی.اف از تعلیق تحت فشارهای مقامهای عالی نظام بوده و خود هیچ اعتقادی به اینکه باید در مقابل غرب ایستاد و برای استیفای حقوق ملت هزینه داد نبوده است. دقیقاً به همین دلیل است که جرج بوش زمانی که کاخ سفید را ترک میکرد از «دوران خوش همکاری با اصلاحطلبان ایران که با پذیرش تعلیق همراه بود» سخن گفت و از اینکه آن دوران با روی کار آمدن دولت اصولگرا به پایان رسیده به شدت ابراز خشم و ناراحتی کرد.
5- انبوهی از ملاحظات از جمله وضعیت خطیر فعلی کشور و ثابت شدن این نکته در سال 88 که برای امثال جوابیهنویسان محترم امنیت ملی و مرزبندی با عامل دشمن ذرهای موضوعیت ندارد اکنون اقتضا میکند که بسیاری از بحثها سربسته بماند. ما مشتاقانه امیدواریم روزی مجال بحث تفصیلی در این مورد فراهم شود.
گفت: برخی از عوامل فتنه برای مقامات آمریکایی پیغام فرستاده و گله کرده اند که چرا مانند اوایل کار از آنها حمایت نمی کنند؟!
گفتم: عجب خل و چل هایی هستند این سران فتنه. وقتی آمریکا دید خودش نمی تواند هیچ غلطی بکند، منافقین جدید را به میدان آورد و حالا که متوجه شده از دست آنها هم هیچ غلطی برنمی آید، دیگر دلیلی نمی بیند که مثل گذشته برایشان هزینه کند.
گفت: یکی از سایت های ضد انقلابی با حالتی دردمندانه نوشته است؛ آمریکایی ها با حمایت آشکار خود از جنبش سبز، ما را به آینده امیدوار کرده بودند ولی حالا معلوم شده که خودشان هم در برابر جمهوری اسلامی به بن بست رسیده اند و در این میان فقط هزینه و تبعات وابستگی جنبش به بیگانگان را به ما تحمیل کرده اند.
گفتم: مورچه برای قدرت نمایی با یک فیل ازدواج کرده بود. از قضا، شیری به فیل حمله کرد و فیل در حال فرار از دره پرت شد و مرد. مورچه برای مامان و باباش نامه نوشت که بدبخت شدم! از این ازدواج که چیزی عایدم نشد، اما حالا برای اعلام وفاداری به شوهر سابقم باید تا آخر عمر زور بزنم و براش قبر بکنم
به گزارش کلمه،فاطمه حقیقت جو در گفتگو با یک سایت معاند با نظام گفت: حجاب بهطور تاریخی متعلق به یک طبقه بالای جامعه بوده است و باید بگویم که دین اجباری نیست .
بنابر این گزارش،حقیقت جو که ظاهرا تماس با زنان غرب بسیار بر وی تاثیر گذار بوده است در ادامه سخن پراکنی هایش گفت:حتی به لحاظ دینی هم نمی توانیم زنان را به داشتن حجاب واداریم. تفاوت است بین کسی که مسلمان است بدلیل اینکه به شکل ارثی، پدر و مادرش مسلمان بوده و او هم مسلمان شده است و کسی که ایمان به اسلام دارد و خودش آزادنه و بنا به اختیار ترجیح می دهد که دستورات دینی اش از جمله حجاب را رعایت کند.
حقیقت جو در خاتمه در حالی که سعی می نمود کشف حجاب را عادی نشان دهد با وام گیری های ساختگی در رابطه با حجاب از افراد بدنام و مجهول الهویه افزود: افراد باید بتوانند آزادانه و متناسب به سبک زندگی و باورهایشان عمل کنند. حجاب ضروری نیست مثلا آقای قابل (از منتسبین به آیت الله منتظری )معتقدند که حجاب ضروری(!) نیست .
گفتنی است ، باید در آینده نزدیک شاهد کشف حجاب حقیقت جو نیز بود هرچند در شکل و شمایلی که از وی به چاپ رسیده بود با زمان حضورش در ایران تفاوت های زیادی مشاهده می شود.
هامون نیوز به نقل ازری آنلاین، این روزها تهران و شهرهای اطراف شاهد افزایش سلمانی های مردانه ای است که سرویس ویژه ای هم برای خانم ها در نظر گرفته اند.
در این آرایشگاه ها مردان آرایشگر به آرایش موی خانم ها اقدام نموده و این امر در آن محدوده کاملاً به صورت مشخص و بدون مخفی کاری انجام می شود.
یکی از افرادی که در این آرایشگاه ها کار می کند می گوید: در این جا که عادی شده خیلی از خانم ها به این جا می آیندو مانتوی خود را در می آورند و زیر دست آرایشگر مرد می نشینند.
این آرایشگر ادامه می دهد: این خانم ها اعتقاد دارند کار آقایان در زمینه آرایش خانم ها بهتر است.
افزایش این آرایشگاه ها در حالی صورت می گیرد که وظیفه نظارت بر واحدهای صنفی از نظر رعایت شئون اخلاقی و اسلامی به عهده اداره اماکن نیروی انتظامی است.
گزارش ها از راه اندازی یکی از این آرایشگاه ها در محدوده مارلیک شهر کرج حکایت دارد.
هیلاری کلینتون گفت: ما برای همه مخالفانی که برای شنیده شدن صدای خود و برای آزادی و حقوق بشر مبارزه می کنند می گوییم که شما تنها نیستید و آمریکا پشتیبان شماست.
ادعای حمایت از آزادی و حقوق بشر در حالی است که آمریکا در سراسر خاورمیانه بزرگ در کنار دیکتاتورها و کودتاگرانی ایستاده که با سرکوب دموکراسی و حقوق بشر توانسته زمام قدرت را حفظ کنند. این رژیم همچنین در هر جای دنیا و منطقه که حکومتی بر مبنای مردم سالاری تشکیل شده و مستقل از کاخ سفید مشی می کند، به دشمنی برخاسته است.
همزمان با اظهارات کلینتون، یوری لوبرانی مشاور وزارت دفاع رژیم صهیونیستی و آخرین سفیر این رژیم نزد رژیم پهلوی در سخنان مشابهی به حمایت از اپوزیسیون و فتنه سبز پرداخت و گفت: در حقیقت آنها (مخالفان و اپوزیسیون) تنها مامورانی هستند که می توانند رژیم تهران را تغییر دهند.
وی که در نشست 3 روزه «مقابله با تهدید ایران» در واشنگتن سخن می گفت، اضافه کرد: تحریم ها به تنهایی کافی نیست. ما وظیفه داریم مخالفان را کمک کنیم و به آنها قوت قلب بدهیم. آنها باید بدانند تنها نیستند و حامیانی دارند. به نظر من کشورهای اروپایی در این باره کوتاهی کرده اند.
لوبرانی با بیان این که احمدی نژاد بسیار زیرک است، ادامه داد: رژیم ایران تنها در صدد براندازی اسرائیل نیست بلکه هدف اصلی براندازی ارزش های غربی است. رژیم ایران هم اکنون خود را یک ابرقدرت کوچک می داند.
اذعان لوبرانی به عدم اثرگذاری جدی تحریم ها در حالی است که آویگدور لیبرمن وزیر خارجه اسرائیل هم در مصاحبه با نیوزویک، گفته است: تحریم ها جلودار ایران نیست و ایران هسته ای را با این تحریم ها نمی توان متوقف کرد.
وی گفت: تحریم های کنونی، هر اندازه هم که گسترده تر شوند برای بازداشتن ایران از ادامه برنامه های هسته ای کافی نخواهد بود و تردیدی نیست که ایران همچنان در راه هسته ای شدن گام برمی دارد.
تاکید مقامات آمریکایی و اسرائیلی بر لزوم حمایت از فتنه سبز یادآور اظهارات سال گذشته شیمون پرز و نتانیاهو است. سال گذشته رئیس رژیم صهیونیستی تصریح کرده بود که جنگ با جمهوری اسلامی از داخل مرزهای ایران آغاز می شود و اپوزیسیون سبز به نیابت از اسرائیل با جمهوری اسلامی می جنگد. نخست وزیر این رژیم هم گفته بود جنبش سبز سرمایه بزرگ اسرائیل است.
عضو کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی گفت: نیروهای سپاه و ارتش آمادگی لازم و کامل را برای مقابله با منافقین در مرزهای کردنشین دارند و اجازه ورود به هیچ یک از آنها برای ایجاد تنش به داخل ایران را نخواهند داد. سیدسلمان ذاکر نماینده مردم ارومیه درمجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران با بیان این که منطقه کردنشین ایران همواره مورد تهاجم منافقین در طول تاریخ بوده است گفت: مردم کردنشین ایران، منافقین را امروز خوب می شناسند و می دانند در مواقع خطر چگونه باید از خاک و مرزهای ایران دفاع نمایند.
وی افزود: نیروی انتظامی، سپاه و ارتش آمادگی لازم برای مقابله با منافقین را دارند و اجازه ورود به هیچ یک از منافقین به داخل مرزهای ایران برای ایجاد تنش و آشوب را نخواهند داد.
ذاکر خاطر نشان کرد: کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی باید برای حفاظت از مرزها هر چه سریعتر فعالیت فراکسیون حمایت از مرزهای ایران را کلید بزند تا این فراکسیون با اتخاذ تدابیر لازم راهکارهای مناسب برای دفاع از مرزهای ایران را ارائه دهند.
بنیصدر در مصاحبه با رادیو فرانسه در واکنش به کنفرانس سازمان مجاهدین خلق [گروهک نفاق] در پاریس، گفت: سازمان مجاهدین خیال میکند که میتواند با کمک خارجیها، جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کند.
به گزارش فارس، ابوالحسن بنیصدر در گفتوگو با رادیو فرانسه در واکنش به کنفرانس سازمان مجاهدین در پاریس، این کنفرانس را استمداد سازمان مجاهدین خلق از بخشی از چهرههای شاخص و تندروی جمهوریخواه آمریکا دانست. بنیصدر در ادامه گفتوگوی خود با اشاره به این کنفرانس گفت: سازمان مجاهدین خلق برای تغییر رژیم در ایران بهسوی آمریکا دست دراز کرده و خیال میکند که میتواند با کمک خارجیها، جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کند. بنیصدر که خود قبلا در جلسات سازمان مجاهدین شرکت میکرد، با اشاره به اینکه سازمان مجاهدین خلق، پایگاه مردمی در ایران ندارد، اذعان کرد: آمریکاییها به این مساله واقف هستند و موضع جمهوریخواهان تندرو در قبال ایران نه تنها جمهوری اسلامی ایران را تهدید نمیکند بلکه موجب ثبات بیشتر این نظام میشود.
کنفرانس سازمان مجاهدین روز چهارشنبه، با عنوان «اشرف و سیاست درباره ایران» برگزار شد که در آن مسؤولان تندروی دولت بوش نظیر «تام ریج» وزیر سابق امنیت داخلی آمریکا، «مایکل موکیزی» وزیر سابق دادگستری آمریکا، «رودلف جولیانی» شهردار سابق نیویورک و «فرانسیس تاونزند» مشاور بوش در امنیت ملی و ضد تروریسم در این مراسم شرکت داشتند.
ابعاد تازه ای از پشت پرده سایت بالاترین
ریزش کاربران رسانه های ضد انقلاب و اخراج 200 کاربر سایت بالاترین به بحث های جالبی در میان این رسانه ها دامن زده است.
پیش از این مهدی یحیی نژاد از دست اندرکاران بالاترین خبر داده بود که توهین صریح به ارزش های اسلامی باعث جدایی طیفی قابل توجه از کاربران بالاترین شده ] در تناقض با اهداف فتنه سبز بوده[ و به همین دلیل، کنترل هایی صورت می گیرد. در کنار این واقعیت معلوم شدن ماهیت وابسته و عقبه استکباری شبکه رسانه های ضد انقلاب (از جمله بالاترین) از یک سو و آشکار شدن «کذاب» بودن این شبکه عنکبوتی به ویژه در فتنه سبز از دلایل دیگر «ریزش ها» و «اخراج» کاربران بوده است. در همین حال سایت های ضد انقلابی گویانیوز و خودنویس هر یک از زاویه ای به این روند رو به نزول پرداخته اند.
گویانیوز در تحلیلی یادآور شده است: باید از آقای یحیی نژاد پرسید بلاک کردن دعوت نامه های اعضا بر مبنای کدام منطق صورت گرفته است؟ آیا باز هم نبود امکانات فنی را بهانه می کنید؟ افراد حذف شده اغلب کاربرانی معترض هستند که به سیاست های شما اعتراض دارند؟ شما با چه دلیلی دست به قلع و قمع زده اید؟
در همین حال به گزارش بولتن نیوز، وضعیت جدید بالاترین نشان دهنده سرخوردگی کاربرانی است که سال گذشته به دنبال تحولات و حوادث بعد از انتخابات، در فضای اینترنت مطالب بسیاری در مورد انتخابات برای گفتن داشته اند. اما حالا که دچار سرخوردگی شده اند و بعد از توقف جریانات موسوم به موج سبز، عمدتاً حرفی برای گفتن ندارند و کسانی که دوران گذشته بالاترین را شاهد بوده اند، پیشنهاد کرده اند که مدیران بالاترین، طرح پاکسازی سایت را با همین سرعت و با همین قاطعیت دنبال کرده و به فرجام برسانند.
اما سایت خودنویس ابعاد دیگری از پشت پرده بالاترین را منتشر کرده و تأکید می کند «رسانه های منسوب به اصلاح طلبان در خارج کشور با دخالت مستقیم دولت های غربی است که گسترش می یابد.» خودنویس سپس تأکید می کند: اتفاق بالاترین مبنی بر رویکردی است که اصلاح طلبان در خارج کشور و پس از حوادث انتخاباتی ایفا می کنند. چه طور می توان به طیفی قلیل اجازه داد تا با استفاده از منابع مالی حاصل از نزدیک به سی سال حضور در مناصب اجرایی در جمهوری اسلامی، این چنین در خارج از کشور گرد و خاک به پا کنند. پس از تجمیع جریان های اپوزیسیون زیر چتر جنبش سبز اکنون غرب تنها آلترناتیو موجود در برابر حکومت ایران را جنبش سبز می داند و تلاش های رسانه ای اصلاح طلبان برای مصادره جنبش سبز در حقیقت تلاش برای تحمیل خود به عنوان تنها آلترناتیو در نظر فعالین سیاسی غرب است. این در حالی است که در میان انبوه سایت های نامی و پربازدید با پسوند و پیشوند سبز که عمدتاً در حال کپی کردن مطالب گزینشی و سفارشی اصلاح طلبان از روی یکدیگر هستند، حتی یک رسانه مستقل وجود ندارد.
خودنویس در ادامه با شرح نمونه هایی از ترفندهای سایت بالاترین در دروغگویی و وارونه نمایی می نویسد؛ حکایت رسانه های اصلاح طلب در خارج از ایران تلاش یک گروه ورشکسته سیاسی است که با پول و وارونه نشان دادن حقایق جاری در خیابان های ایران قصد دارد در غرب برای خود مشروعیت جعلی بخرد و در عین حال گوشه چشمی نیز به مدیریت حوادث داخل دارد تا مبادا اتفاق غیرمنتظره ای همچون عاشورای 88 در انتظار نباشد. اکنون جای این پرسش است که علی رغم اعمال سرکوب نرم گسترده رسانه ای که توسط مجموعه اصلاح طلب در قالب اپوزیسیون صورت می گیرد، چگونه است که در غرب هر جا تصمیم گرفته شد که بودجه ای به ترویج آزادی بیان در ایران اختصاص یابد سهم اصلاح طلبان شد؟!
ربع پهلوی:مخالفت با ایران"همچون" فیل هوا کردن است
"رضا ربع پهلوی" فرزند شاه مخلوع درمصاحبه اخیر خود اظهارات جالب توجه و تأملی را در حمایت از اپوزیسیون و مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران بیان کرد.
هامون نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران،" رضا ربع پهلوی" در مصاحبه با بیژن فرهودی مجری و سردبیر ارشد صدای آمریکا به تلاش های خود برای برپایی کودتا درایران اذعان کرد و گفت: من مدل های موفق درجهان را که به کودتاهای مختلف منجر شده بررسی می کنم.
"فرهودی" در ادامه مصاحبه ضمن گم پوزیسیون نامیدن اپوزیسیون های خارج نشین که تا به امروز نتوانسته اند کاری از پیش ببرند، از ربع پهلوی سؤال کرد که آیا می توان اپوزیسیونی قوی در ایران شکل داد؟ پهلوی درپاسخ به این سؤال با تأکید بر روی مخالفان فراری از ایران که به کشورهای دیگری متواری شده اند گفت: باید هسته مرکزی اپوزیسیون را برروی این فراریان شکل داد و آنها را عهده دار این گروه های مخالف کرد.
براساس این گزارش، ربع پهلوی همچنین تخصیص بودجه های بیشتر به اپوزیسیون ها، حمایت از آنها از طریق رسانه ها، مدیا و مطبوعات و همچنین تشکیل صندوق تضمین حقوق افراد مخالف که با اعتصاب و اعتراضها حقوقشان را از دست داده اند را پیشنهاد داد.
ربع پهلوی دراین مصاحبه با اذعان به شکست لیدریش در ایران گفت: من از طریق لیدری به جایی نرسیدم و حال باید از در ادعای دموکراسی وارد شوم.
ربع پهلوی همچنین براقتدار نظام ایران اعتراف کرد و گفت: مخالفت با جمهوری اسلامی ایران"همچون" فیل هوا کردن است.
او دربخش دیگری از این مصاحبه به شکست تحریم ها اشاره کرد و تصریح کرد: شوک تحریم ها کوتاه مدت است و نهایتاً فشاری برایران وارد نمی کند و تأثیری ندارد
خودکشی دسته جمعی اصحاب حلقه در لندن
حلقه ماسونی لندن دو سناریوی همزمان را علیه آیت الله هاشمی رفسنجانی به اجرا گذاشت. سایت جرس در این سناریوی دوسویه از یک طرف به ستایش از هاشمی رفسنجانی پرداخت و در مطلب دوم، با نسبت دادن خبری به دروغ تلاش کرد وی را همچنان همراه فتنه گران نشان دهد. این خبر دروغ البته رسوایی تازه ای را برای ارگان حلقه لندن به بار آورد.
جرس طبق خبر مذکور - به نقل از منابع خبری در تهران - مدعی شده بود هاشمی رفسنجانی در دیدار با جمعی از فضلا و طلاب حوزه علمیه قم که قبل از ماه محرم انجام شده گفته است «قانون اساسی اشکالات جدی دارد و باید اصلاح شود ... با وضع مدیریت کشور نتیجه ای جز سقوط در طالع آن متصور نیست و اگر در آینده شاهد نظام سکولار باشیم، دور از انتظار نخواهد بود.»
به دنبال این دروغ پراکنی دفتر اداره کل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت ضمن تکذیب صریح ادعای مذکور اعلام کرد: «چند سایت خارجی فارسی زبان خبری را در خصوص دیدار جمعی از فضلا و طلاب حوزه علمیه قم با آیت الله هاشمی رفسنجانی نقل کرده اند که اصل دیدار منتشر شده در آن، خلاف واقع بوده و اکیداً تکذیب می گردد و این امر قطعاً نشانگر یک توطئه جدید در خصوص القای اختلافات در بین مسئولان عالی رتبه و تفرقه بین مردم می باشد.»
جرس پیش از این هم در رسوایی های مشابهی نقش آفرینی کرده بود از جمله جعل نامه و انتساب آن به آیت الله آملی لاریجانی که با تودهنی جانانه رئیس قوه قضائیه مواجه شد. از این قبیل دروغ پراکنی ها به وفور در کارنامه کوتاه جرس ثبت شده است.
به دنبال این افتضاح و واکنش معنادار دفتر آقای هاشمی، جرس به اقدام فریبکارانه دیگری دست زد و به واسطه یکی از میرزا بنویس های خود - که معمولا به فرموده در رد و اثبات می نویسد - به ستایش از هاشمی رفسنجانی پرداخت. ابراهیم نبوی (طنزنویس فراری) در این مطلب سفارشی، مدعی شد منظور اکبر گنجی از عالیجناب سرخپوش قتل های زنجیره ای، هاشمی رفسنجانی نبوده است! وی همچنین مدعی شد کشور رو به فروپاشی است! و فقط هاشمی می تواند کشور را نجات دهد.
در پی انتشار مجدد این نوشته در سایت ضد انقلابی «بالاترین» کاربران بالاترین واکنش های جالبی نشان دادند؛ از جمله «چی شده نبوی باز افسار پاره کرده ... این آقای نبوی ابتدا گفتند آنها که در سال 67 اعدام شدند حقشان جز مرگ نبود. بعد هم پاچه گنجی را گرفت که چرا نگفتی رفسنجانی عالیجناب سرخپوش نبوده ... ابراهیم نبوی شنگول! تو که توبه کرده بودی و گفته بودی دیگه از مسکرات استفاده نمی کنی و حداقل وقتی مستی دیگه دست به قلم نمی زنی و اگر در زمان مستی دست به قلم زدی حداقل تئوری مزخرف منتشر نمی کنی و اگر هم کردی نمی فرستی روی وب، تو هم که قولت قول نیست ... این نبوی همان نیست که پارسال می خواست تهران اسب تروا پیاده کند! ببین ابراهیم خان جان! هنوز جای 22 بهمن پارسالم درد می کند؟!... البته دلارهای مهدی هاشمی هم باعث میشه آدم فعال تر قلم بزنه و بیشتر چرت و پرت تحویل مردم بده ... این آقای نبوی گویا فراموش کرده که شخص خود ایشان اولین کسی بود که در طی انتخابات مجلس ششم، و هنگامی که رفسنجانی رای نیاورد و او را در رده 30 ام قرار دادند، در روزنامه «جامعه» به ایشان لقب «ننه سی» داد و حالا مدعی رفسنجانی می شود! واقعا که یک فرد تا چه حد می تواند دروغ گو و حقه باز و مزدور باشد؟ به این دلقک باید گفت که برو عمو بساط حقه بازیهایت را در جای دیگری بینداز، اگر تو حافظه ات را از دست داده ای، هنوز هستند کسانی که سابقه کثیف تو را که در مقابل دانشگاه با زنجیر بصورت دختران و پسران جوان میزدی... از کی تا حالا ابراهیم نبوی «تحلیلگر» شده؟ تا جایی که خود ایشان هم مدعی است، کارش طنزنویسی بوده، اما «تحلیلگر» دیگر چه صیغه ای است؟... این آقا با اسب تروا در آن روز باعث شد صد نفر دستگیر بشن و پشت جنبش به زمین مالیده بشه، کسی نیست اونو بازخواست کنه؟... چه نوشابه ای باز می کنه این آقا ابراهیم... پروژه اسب تروا و کنفرانس مطبوعاتی به همراه مهاجرانی در این باره هنوز یادمون نرفته، باز خوبه نمی گذاری حافظه مون پاک بشه و داغ دلمون رو تازه می کنی»...
از سوی دیگر سایت ضدانقلابی خودنویس به قلم یکی از نویسندگان گویانیوز و با اشاره به رکوردشکنی حلقه لندن و سایت جرس در انتشار دروغ های شاخدار نوشت: اخیرا در اینترنت یک آگهی منتشر شده مبنی بر استخدام خبرنگار محقق برای تحقیق درباره سندیت اخباری که در اینترنت منتشر می شود. والله ما همه جور خبرنگاری دیده بودیم الا این جوری اش را. وقتی مخملباف به اسم نقل از «کارمند سابق بیت رهبری» متنی را منتشر می کند، به تشخیص خودمان باید به عقل سلیم مراجعه کنیم و ببینیم با عقل جور در می آید. من وقتی مقاله مخملباف زیر عنوان رازهای زندگی خامنه ای ]منتشره در گویانیوز[ را خواندم و به عقل سلیم مراجعه کردم، دیدم عقلم می گوید «من جای تو باشم چنین حرف های ابلهانه ای را منتشر نمی کنم که منتشر کردی و آبرویت رفت، کاسه کوزه را سر من نشکنی». آن خبر ادعا می کرد «آیت الله خامنه ای 170 عصای آنتیک دارد که یک میلیون و دویست هزار دلار قیمت گذاری شده است و...» وقتی از عقل سلیم درباره چنین خبری سوال می کنم نگاه چپ چپ به من می اندازد و با انگشت به گیجگاهش می زند و می گوید «می خواهی مخاطبانت بگویند عقل نداری؟! یا عقل توی سرت کم است؟!»؛ خبری مثل خبر ادعایی جرس که مدعی بود صادق لاریجانی نامه بسیار مهم و اعتراضی به رهبر جمهوری اسلامی نوشته است. یا آن یکی خبر جرس درباره سفر رهبری به قم و تمهید جانشینی پسرش! عقل سلیم در برابر چنین چیزهایی، با آدم قهر می کند و می گوید «مسخره بازی درآورده ای یا مرا احمق فرض کرده ای؟! مگر من خل و دیوانه ام که از این چیزها به من می دهی. برو کمی مغزت را پولیش بزن»! چرا باید عقل سلیم اهل خبر و نظر چنان خبرسازی های احمقانه ای را باور کند
واقعیات شگفتانگیز در مورد قرآن
دکتر طریق السوادان آیاتی را در قرآن مجید پیدا کرده است که قید میکند موضوعی برابر با موضوعی دیگر است، مثلاً مرد برابر است با زن.
گرچه این مسئله از نظر صرفونحو دستوری بیاشکال است اما واقعیت اعجابآور این است که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده میشود 24 مرتبه و تعداد دفعاتی که کلمه زن در قرآن دیده میشود هم 24 مرتبه است، درنتیجه، نه تنها این عبارت از نظر دستوری صحیح است، بلکه از نظر ریاضیات نیز کاملاً بیاشکال است، یعنی 24=24.
با مطالعه بیشتر آیات مختلف، او کشف نمودهاست که این مسئله درمورد همه چیزهایی که در قرآن ذکر شده این با آن برابر است، صدق میکند. به کلماتی که دفعات بهکار بستن آن در قرآن ذکر شده، نگاه کنید:
دنیا 115 / آخرت 115
ملائک 88 / شیطان 88
زندگی 145 / مرگ 145
سود 50 / زیان 50
ملت (مردم) 50 / پیامبران 50
ابلیس 11 / پناه جستن از شر ابلیس 11
مصیبت 75 / شکر 75
صدقه ٧٣ / رضایت ٧٣
فریب خوردگان (گمراه شدگان) 17 / مردگان (مردم مرده) ١٧
مسلمین ۴١ / جهاد ۴١
طلا ۸ / زندگی راحت ٨
جادو ۶٠ / فتنه ۶٠
زکات ٣٢ / برکت ٣٢
ذهن ۴٩ / نور ۴٩
زبان ٢۵ / موعظه (گفتار، اندرز) ٢۵
آرزو ٨ / ترس ٨
آشکارا سخن گفتن (سخنرانی) ١٨ / تبلیغ کردن ١٨
سختی ١١۴ / صبر١١۴
محمد (صلوات الله علیه) ۴ / شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص) ۴
مرد ٢۴ / زن ٢۴
همچنین جالب است که نگاهی به دفعات تکرار کلمات زیر در قرآن داشته باشیم:
نماز 5، ماه ١٢، روز ٣۶۵
دریا ٣٢، زمین (خشکی) ١٣
دریا + خشکی = 45=13+32
دریا = %1111111/71= 100 × 45/3
خشکی = % 88888889/28 = 100 × 45/13
دریا + خشکی = % 00/100
دانش بشری اخیراً اثبات نموده که آب 111/71% و خشکی 889/28 % از کره زمین را فراگرفته است.
آیا همه اینها اتفاقی است؟
سوال اینجاست که چه کسی به حضرت محمد (صلوات الله علیه) اینها را آموخته است؟ قرآن هم دقیقاً همین را بیان میکند.
واریز یارانه دروغ به جیب رسانه های غربی
وزارت خزانه داری آمریکا اعلام کرد که امریکا قصد دارد تا فشارها را بر ایران ادامه دهد و روشن است که ادامه اعمال فشار برای ما مهم است.
نگاهی به مجموعه اظهارات، موضع گیری ها و اقدامات کشورهای غربی و فتنه گران داخلی بیانگر شکل گیری استراتژی ای از پیش تعیین شده توسط غرب و عملیاتی شدن آن با محوریت فتنه گران است.
کافی است به این محور توجه کرده تا پازل کلی استراتژی ترسیم شده در این زمینه وضوح بیشتری یابد؛ نقطه آغاز این استراتژی بیانیه اخیر وزارت خزانه داری آمریکا بود که از افزایش فشار تحریم ها به ایران خبرداده بود.
این وزارتخانه اعلام کرد که امریکا قصد دارد تا فشارها را بر ایران ادامه دهد و روشن است که ادامه اعمال فشار برای ما مهم است. این اقدامات از طرفی تاکید بر یک حقیقت دارد که «اکنون شرکتها به دنبال راههایی برای کمک به ایران جهت اجتناب از تحریم های بین المللی هستند و در مقابل امریکا می کوشد تا به وسیله چماق تحریم در برابر آنان بایستد».
تلاش موازی دو محور و پیام نو برای اصحاب فتنه
علاوه بر موارد مذکور باید یادآور شد که همراه با تصویب قطعنامه سازمان ملل علیه نقض حقوق بشر در ایران هیلاری کلینتون به میدان آمد تا حلقه دوم این استراتژی را کامل نماید. سایت جرس در این زمینه نوشت:
«یک روز پس از تصویب محکومیت نقض حقوق بشر در ایران توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد و ابراز نگرانی جامعه جهانی از نقض مستمر حقوق شهروندان در ایران، وزیر امور خارجه آمریکا، با صدور بیانیهای، ضمن استقبال از این قطعنامه، بر ایستادگی ایالات متحده و جامعه جهانی در کنار مردم ایران تأکید کرده است.»
اما فعال شدن این دو محور زمانی صورت گرفت که پیش از این اتاق فکر جریان فتنه در لندن که زیر نظر مجموعه ای از کارشناسان وابسته به سرویسهای امنیتی به هدایت عوامل داخلی ایران مشغول است، در جدید ترین محصول به اصطلاح فکری خود از اصحاب فتنه (مشخصا میرحسین موسوی) خواسته بود که خود را برای یک موج جدید اجتماعی آماده نمایند؛ این جریان از عوامل داخلی خواسته است شرایط را برای یک تجمع ضروری فراهم آورند و هر طور که شده یکبار دیگر فضای خیابانی را بوجود آورند.
بنابراین گزارش مجموعه لندن نشین در ادامه پیام خود به موسوی اضافه کرده که تنها با یک جرقه کاری خواهیم کرد که هیچکس قادر به خاموش کردن آتش افروخته شده نباشد!
پخت دروغ های تازه در تنور داغ هدفمندی یارانه ها
به موازات این پیام، موضع گیری موسوی و کروبی علیه طرح هدفمندی یارانه ها و شنیده شدن برخی اخبار مبنی بر انتظار کشیدن برای صدور اولین قبوض نشان می دهد استراتژی نهایی غرب در این زمینه استفاده از اعتراضات احتمالی در چند هفته آینده باشد. مساله ای که سخت مورد تاکید غرب قرار گرفته است و بر همین اساس است که هزینه های هنگفتی را برای افزایش شبکه های مجازی علیه طرح هدفمندی یارانه ها مصروف می دارد و در این راستا رسانه های فتنه برای تخریب طرح هدفمندی یارانه ها دست به کار شده و دور جدید فعالیت های خود را کلید زده اند.
سایت های جریان فتنه که برای آغاز طرح هدفمند سازی یارانه ها از مدت ها پیش به فضا سازی مشغول بودند با آغاز رسمی این طرح در روزهای اخیر تمامی برنامه های جریان اپوزسیون و فرقه سبز از شبکه بی بی سی فارسی گرفته تا سایت هایی همچون جرس در بردارنده پی گیری این اهداف است:
1 - تاکید بر استفاده ازعنوان طرح «حذف یارانه ها» به جای طرح« هدفمند کردن یارانه ها»
2 - عملی شدن طرحی که پیش از این قرار بود توسط دولت های گذشته انجام شود
3 - طرح مزبور طرحی نئو لیبرالی است که احمدی نژاد با اهداف خاصی آن را پی گیری می کند
4 - این طرح هیچ شباهتی با سایر طرح های مشابه در سایر کشورها نداشته لذا دارای ابهامات بسیاری است
5 - دلیل عملی شدن این طرح در دولت احمدی نژاد حمایت نظامیان از وی می باشد
6 - این طرح بزودی دور جدیدی از تورم های غیر قابل مهار را بوجود خواهد آورد
7 - این طرح تنها یک سلسله منفعت های تاکتیکی برای احمدی نژاد داشته و دارای راهبرد بلند مدتی نیست
با این حساب به نظر می رسد که تمامی این تحرکات منحوس که یک روز حقوق بشر را چماق می کند و از درد و رنج خیالی زندانیان پس از انتخابات در ایران می گوید و اکنون عملیاتی را با محور هدفمندی یارانه ها طراحی کرده است، همه و همه یک هدف را دنبال می کند و آن ایجاد آشوب و اغتشاش دوباره در ایران و موج سواری بر احساسات مردم است که طراحان آن سعی دارند هر بار با توجه به شرایط داخلی و نوع نگاه بین المللی به ایران اینگونه اهداف را با نشر دورغ های تازه دنبال کنند.
هفته نامه «لڤین»، چاپ منطقه کردستان عراق در جدیدترین شماره خود که روز گذشته (دوشنبه) منتشر شد اعلام کرد: «علی اکبر محتشمی پور»، وزیر کشور اسبق جمهوری اسلامی ایران مقیم عراق شده و تصمیم دارد باقی عمرش را در این کشور بگذراند. این هفته نامه در ادامه گزارش خود به نقل از یک منبع موثق در حوزه علمیه نجف، نوشته است: محتشمی پور چندی پیش به دلیل اختلاف نظر شدید با جناح حاکم در ایران به حالت قهر گونهای ایران را ترک کرده و مقیم نجف شده است.
«لڤین» که «محتشمی پور» را یکی از بنیانگذاران «حزب الله» لبنان معرفی کرده، گفته است: وی دیگر به ایران باز نخواهد گشت. در همین حال تلاش های «تابناک»، برای برقراری ارتباط با آقای «محتشمی پور» و بررسی درستی یا نادرستی این خبر بی نتیجه ماند.
لازم به ذکر است که سید علی اکبر محتشمی پور در ماجرای فتنه سال 88 با وجود اینکه از طریق فعالیت های کمیته ای موسوم به «کمیته صیانت از آراء» مدعی تقلب در انتخابات شده بود، اما هیچگاه نتوانست دلیل یا دلایل مستند، متقن و مستندی را به دستگاه های مربوطه ارائه کند.
گفتنی است «لڤین» هفته نامهای مستقل و یکی از پرتیراژترین مجلهها در منطقه کردستان عراق محسوب میشود.
ویرانی امپراطوری امریکا نزدیک است
خبرگزاری کلمه: نویسنده، محقق و روزنامه نگار امریکایی اعلام کرد: نشانه های ویرانی امپراطوری امریکا محقق شده و به زودی این غول عظیم سیاسی، اقتصادی و نظامی از بین خواهد رفت.
کنار مزار آقای منتظری نشستم و کمی تامل کردم پیرمردی آمد و بوسه ای به آرمگاه آقا زد و با بغض فاتحه ای فرستاد. بعد پرسید؟ پسرم اینجا قبر کیه؟ گفتم: آیت الله منتظری.حرصش گرفته بود اگر میتوانست بوسه اش را پس میگرفتاینجا قم مرقد حضرت معصومه بر سر مزار آیت الله العظمی منتظری خبری نیست،حرم مثل روزهای دیگر است و مزار ایشان شاهد حضور زائرانی است که در گذرشان و شاید از روی عادت قرائت فاتحه برای مراجع فاتحه ای هم برای ایشان می خوانند.
به گزارش یک وبلاگ متعلق به جریان سبز که نام جالب "میکروب سبز" را برای خود برگزیده می نویسد: یک سال پیش در چنین روزی آیت الله منتظری در گذشت. او سپس به شرح تشییع پیکر آیت الله منتظری و شعارهای آن روز پرداخته و ادامه می دهد:
و اما امروز
دلم سوخت
دلم شکست
از ما مردمانی که خیلی زود فراموش می کنیم
میکروب سبز با ناراحتی از بی تفاوتی درباره سالگرد درگذشت مرحوم منتظری می نویسد ... خانواده آن مرحوم بیانیه داد که به خاطر دستگیری کسانی که در مراسم شرکت می کنند و احتمال وقوع درگیری در مراسم برای آن فقید برگزار نمی کنند ولی آیا برگزار نکردن سالگرد میتوانست بهانه ای باشد برای ما (حداقل مردم قم) که بر سر مزار ایشان حاضر نشویم؟؟ بگذریم ، دلم گرفته بود کنار مزار آقای منتظری نشستم و کمی تامل کردم پیرمردی آمد و بوسه ای به آرمگاه آقا زد و با بغض فاتحه ای فرستاد. بعد پرسید؟ پسرم اینجا قبر کیه؟ گفتم: آیت الله منتظری.حرصش گرفته بود اگر میتوانست بوسه اش را پس میگرفت. چند نفری آمدند فاتحه ای دادند ورفتند شاید بدون آنکه بدانند اولین سالگرد ایشان است. طلبه ای افغانی آمد. نشست قرآن خواند. گریه کرد.و من دلم شکست از این که ایرانی ام
از اینکه...گزارش البرز حاکی است میکروب سبز در حالی سخن از بیانیه خانواده مرحوم منتظری به میان آورده که اساسا" به نظر می رسد حتی اگر این بیانیه صادر هم نمی شد کسی حاضر نبود در تجمع دلخواه بعضی ! شرکت کند، چه آنکه آداب حضور در مراسم سالگرد و ترحیم با شعار و کف و سوت و فریاد تناقض دارد
روند سقوط آزاد مهدی کروبی ادامه دارد.نامه کروبی به عبدالکریم سروش برای روز تولدش
وی اخیراً به درخواست سایت ضد انقلابی روزنت، پیامی برای 56 سالگی عبدالکریم سروش به این سایت فرستاده و با القابی و عناوین لایتچسبک! از کسی که اهانت به اسلام را به ساحت پیامبر اعظم(ص) رساند، تمجید کرد.
کروبی در این نوشته از سروش به عنوان ملاصدرای روزگار یاد کرده و می نویسد: ملاصدرا هم از تبعید و اتهام کفر رنج برد... سروش انقلاب اسلامی را ادامه تفکر ملاصدرا می دانست. او پس از آن نیز با پرورش شاگردانی، در زمینه سازی فکری برای حرکت اصلاحات نقش آفرینی کرد... او برای جمع دموکراسی و دینداری تلاش کرد... آرای دینی سروش در باب وحی و قرآن و پیامبر اسلام نه بی سابقه است و نه بی پاسخ. تاریخ اسلام پر است از مسئله هایی که سبب رونق بازار دین و دانش شده اند و سروش یکی از طراحان این مسئله هاست. ملاصدرا که امروز ظاهراً به متفکری مقبول برخی روحانیون حاکم تبدیل شده، در روزگار خود از اتهام کفر، آزار و تبعید رنج می برد اما اسلام هرگز از آزادی بیان حتی بیان کفر در محضر امام صادق(ع) آسیب ندیده است.»
شایان ذکر است سروش ضمن آلودگی مالی و سیاسی به برخی مراکز اطلاعاتی و امنیتی در آمریکا و انگلیس، مجبور شد دوز اهانت ها و هتاکی ها علیه مقدسات اسلامی را بالا ببرد و کار را تا بدانجا رساند که برخلاف نص صریح قرآن ادعا کرد قرآن نه وحی الهی بلکه تجربه های شخصی شاعرانه پیامبر(ص) است!! این در حالی است که خداوند بارها تأکید می کند که «پیامبر از روی هوا سخن نمی گوید و قرآن جز وحی که بر او نازل می شود نیست». سروش به بهانه انتخابات سال گذشته از کروبی حمایت کرد که با بیچارگی تمام تبدیل به تیتر اول روزنامه اعتماد ملی کروبی شد.
نامه از موضع ضعف کروبی به سروش حاوی مغالطات گوناگونی است از جمله اینکه 1- آیا حکیم و فیلسوف و متأله بزرگ اسلامی، هم مانند سروش به ساحت پیامبر اکرم(ص) و قرآن کریم جسارت می کرد یا تبدیل به نان خور رسمی طواغیت و شیاطین روزگار خود شده بود؟! 2- بالاخره یا انقلاب اسلامی ادامه تفکر ملاصدراست (که هست) و یا سروش که ملاصدرا(!!!) معرفی می شود. مگر می شود هم در آغوش آمریکا و انگلیس غنود و هم طرفدار انقلاب اسلامی که ذاتاً ضد جبهه استکبار است، بود؟ 3- «جمع دموکراسی و دینداری از سوی سروش» یعنی ذبح اسلام پای لیبرال- دموکراسی آمریکایی که در خاورمیانه از دیکتاتورهای فاسد حمایت می کند و خون ملت های مظلوم منطقه را مستقیماً یا مباشرتاً می ریزد؟!4- معلوم است که «اراجیف سروش نه بی سابقه است و نه بی پاسخ». به همین دلیل هم، قیاس امثال وی با دم دستی ترین متفکران نیز توهینی به تفکر اندیشه است چه رسد به ملاصدرا! و به یقین همین هتاکی ها و عقده گشایی ها (به نیابت از دشمن ترین دشمنان اسلام و انسانیت) باعث «رونق بازار دین» شده است، نمونه آن هم گسترش مراجعه به اسلام و کتاب آسمانی آن در غرب طی دهه و سال اخیر که اهانت های محافل غربی شدت گرفت. اما این توجیهی نمی شود که «شیخ» سابق! مهدی کروبی ارادتمند یکی از همان ابوجهل ها و ابولهب های تاریخ و مجیزگوی عناصر مرتد شود، شاید که در ازای این بی غیرتی دینی، جمله ای به تمجید از طرف قرض بگیرد! باید از رقیب ناکام آرای باطله در انتخابات سال گذشته پرسید؛ لگد به جمهوریت و قانون و امنیت جای خود محفوظ. عمله جبهه ضد انقلاب شدن در معارضه با نظام و قانون اساسی و خط امام هم به فرض نادیده گرفته شود! یعنی تکلیف شما با پیامبر اعظم(ص) و هتاکان علنی به ساحت آن حضرت هم مشخص نیست؟!! 5- اما درباره بیان علنی کفر در محضر ائمه(ع) باید یادآور شد که کفر هزاران مثل سروش (یا احیاناً کروبی) هیچ لطمه ای به اسلام نمی زند چندان که تاریخ نشان داده منتها نباید «نفاق» را جای «کفر» و بلکه گفت وگو و پرسش و چالش فکری جا زد، چه آن که پیامبر اکرم(ص) نسبت به خطر منافقین هشدار دادند و حضرت امام (ره) با هوشمندی فرمودند منافقین از کفار بدترند. اگر خداوند درباره ابولهب ها از تعبیر «بریده باد دستان ابولهب» استفاده می کند، متأسفانه امثال کروبی تبدیل به «حماله الحطب» (هیزم کش) برای ابولهب ها و ابوجهل ها شده اند.
به گزارش خبرستان و به نقل از فارس از بوشهر، آیتالله غلامعلی صفاییبوشهری سهشنبه شب در جلسه شورای فرهنگ عمومی استان بوشهر اظهار داشت: بسیاری برای این انقلاب اندیشههای بدی در سر داشتند و این اندیشه که طراحی بسیار ویژه سیاسی داشت با مدیریت مقام معظم رهبری و حضور پر رنگ مردم، با اراده خدا خنثی شد و نظام در این فضای پر تنش، سالم و بلکه قویتر از گذشته بیرون آمد و سرفصل نوینی برای این انقلاب گشوده شد.
وی افزود: نگاه ولایتمدارانه مردم به معتقدات و ارزشهای دینی که تجلی آن در ولایت مقام معظم رهبری و حضور پر شور و با شعور مردم در عرصه دفاع از آیین، معتقدات و مذهب تشیع و اهل بیت آشکار است و جریان ولایتمدارانه انقلاب این حماسه بزرگ را آفرید که در تاریخ استمرار دارد.
صفاییبوشهری با اشاره به آغاز اجرای قانون هدفمندی یارانهها نیز گفت: هدفمند کردن یارانهها فراز مهم در تاریخ اقتصاد ایران است.
وی افزود: اجرای این قانون یک تحول عظیم و کار بزرگ است که دولتها و مجلسهای گذشته نیز آن را بررسی کردهاند اما به علل مختلف اجرایی نشد ولی اکنون دارد اجرایی میشود.
امام جمعه بوشهر بیان داشت: در فرمولها و معادلات اقتصادی به ویژه در اقتصاد اجتماعی، یارانه دادن نشانه بیماری اقتصاد است و ما باید به مرحلهای برسیم که جامعه به یک غنای مالی برسد که نیازی به دادن یارانه نباشد.
وی گفت: تمام مردم و مسئولان باید هماهنگ شوند که این قانون با آرامش پیش برود و به مقصد اصلی خود برسد.
امام جمعه بوشهر عنوان داشت: نهم دی ماه یک حماسه بزرگ و برگ زرینی در تاریخ انقلاب تابناک ایران و تاریخ اسلام است.
صفاییبوشهری اظهار داشت: شورای فرهنگ عمومی استان بوشهر در یک فضای منظم و با یک تقویم از پیش تعیین شده و نگاه کارشناسانه و دانایی بنیان به پیش میرود و دارای یک نمودار عالی که در سطح کشور بینظیر است.
امام جمعه بوشهر خاطرنشان کرد: روح ولایت مداری و فرهنگی این استان میرود که الگویی برای تمام کشور شود.
بی عقلی فتنه گران موجب شد متنبه نشوند
امام جمعه تبریز گفت: پیام راهپیمایی 8 دی در تبریز و 9 دی در تهران؛ اولاً این بود که مردم از رهبرشان کاملاً حمایت میکنند. و از دولت منتخب حمایت کردند که انتخابات صحیح بوده و همچنین شبهه تقلب در انتخابات بیاساس بوده.
آیتالله مجتهد شبستری در گفتگوی اختصاصی با مشرق افزود: در انتخابات 88 مقام معظم رهبری با توجه به شرایط داخلی و خارجی تأکید فرمودند که مردم، هر چه گستردهتر شرکت کنند، و لذا عامل اصلی گستردهتر بودن حضور مردم، تأکیدات مقام معظم رهبری بود. مردم خودشان هم، آگاه و هوشیارند و خواستند به خاطر حساسیت مقطع، با حضور گسترده به جهان ثابت کنند که ما در صحنه هستیم و در مقدرات خودمان شریک میشویم و لذا نسبت به سابق هم، بیشتر شرکت کردند و همانطور که دیدید 85 درصد مردم در انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد سال 88 شرکت کردند. البته بعد از اینها، رقابت بین افکار مختلف هم، عامل دیگری برای شرکت چشمگیر مردم بود.
وی خاطرنشان کرد: متأسفانه بعد از شرکت پرشکوه مردم، برخی رقابتهای انتخاباتی را ادامه دادند و به اختلافات دامن زدند و مسیرهای غیرقانونی را در پی گرفتند و متأسفانه فتنهای پا گرفت که نزدیک به 8 ماه، کشور را درگیر خودش کرد.
امام جمعه تبریز ادامه داد: فتنه88 واقعاً فتنه عجیبی بود که اتفاق افتاد و شاید سابقه نداشته باشد در کشور ما که به بهانه تقلب در انتخابات، سناریوی فتنه را شروع کردند، مردم را به خیابانها کشاندند و بعد ادامه پیدا کرد. در این فتنه علاوه بر ملیگراها و منافقین داخلی که شرکت داشتند، عواملی از انگلیس و رژیم صهیونیستی و آمریکا با دخالت خارجیها، هدایت جریان را برعهده گرفتند. در داخل هم افرادی پول گرفته بودند تا با آنها همراه شوند. آنها به دنبال سقوط نظام بودند و میگفتند اگر سقوط نظام هم محقق نشد، لااقل آن را تضعیف میکنیم.
نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان شرقی خاطرنشان ساخت: خوشبختانه در آذربایجان شرقی به خاطر هوشیاری مردم و به خاطر ولایتمداری بالای آنها، این مسأله تحقق پیدا نکرد. البته دشمن خیلی چشم دوخته بود به آذربایجان و امیدوار بود که تشنج در آذربایجان بیشتر از جاهای دیگر باشد ولی خوشبختانه همان عواملی که گفتم باعث شد که هیچ اتفاق خاصی نیفتد.
وی به حوادث عاشورای 88 اشاره کرد و گفت: اوج تشنج و قداستشکنی و گستاخی در روز عاشورا بود و نهایت قداستشکنی صورت گرفت و عواطف مردم عاشق اهل بیت(ع) را جریحهدار کرد. از طرفی به ما خبر رسید که مردم قصد راهپیمایی در روز هشتم دی یا نهم دی را دارند. ما گفتیم استان آذربایجان که در ولایتمداری پیشتاز است در این مورد هم باید پیشتاز باشد. گفتند لازم است که من سخنرانی کنم که من هم در آن اجتماع عظیم مردمی سخنرانی کردم. از قراری که شنیدیم، صدا و سیما هم قسمتی از سخنرانی من را پخش کرد و این در شهرستانهای دیگر و راهپیمایی تهران هم اثر گذاشت. آنگونه که میگفتند، حضور مردم تبریز از 22 بهمن هر سال هم بیشتر بود.
امام جمعه تبریز ادامه داد: پیام این حماسه و راهپیمایی 8 دی در تبریز و 9 دی در تهران؛ اولاً این بود که مردم از رهبرشان کاملاً حمایت میکنند. و از دولت منتخب حمایت کردند که انتخابات صحیح بوده و همچنین شبهه تقلب در انتخابات بیاساس بوده.
آیتالله مجتهد شبستری درباره فتنهگران گفت: البته اگر اینها به قدر یک جو عقل داشتند بایستی متنبه میشدند، اظهار ندامت میکردند و به آغوش ملت بازمیگشتند. ولی گاهی از اوقات، حب جاه یا عناد و لجاجتورزی مانع متنبه شدن میشود؛ بلکه گاهی دیده میشود که بیانیههایی صادر میشود. البته خودشان میبینند که منزوی شدهاند و خودشان احساس میکنند که طرفدارانشان را از دست دادهاند و علاوه بر اینکه رویش نداشته، ریزش زیادی داشته است ولی بعضی از سران فتنه هنوز ظاهراً آنطور که شاید و باید متنبه نشدهاند و باید مردم هوشیار باشند.
در موضوع نهضت به اصطلاح آزادى مسائل فراوانى است که بررسى آن محتاج به وقت زیاد است. آنچه باید اجمالاً گفت آن است که پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت مىدهد که نهضت به اصطلاح آزادى طرفدار جدى وابستگى کشور ایران به امریکا است، و در این باره از هیچ کوششى فروگذار نکرده است؛ و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید امریکاى جهانخوار را، که هر چه بدبختى ملت مظلوم ایران و سایر ملتهاى تحت سلطه او دارند از ستمکارى اوست، بهتر از شوروى ملحد مىدانند. و این از اشتباهات آنها است.
دفتر خدمات مهندسی و فنی هیئت مدیران خبررسانی آمریکا به منظور مخابره اخبار و حوادث انتخابات سال گذشته در ایران، روزانه 8 میلیون ایمیل به مخاطبان خود در ایران ارسال میکرد.
گفت: رقیب آرای باطله با ارسال نامهای به مناسبت روز تولد سروش او را «ملاصدرای روزگار کنونی» نامید!
گفتم: ملاصدرا که یک حکیم وارسته و پرهیزکار الهی و از مروجان برجسته و کم نظیر اسلام و قرآن بوده است ولی سروش علاوه بر آلودگیهای مالی و اخلاقی و همکاری آشکار با سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، بارها به صراحت اسلام را نفی کرده و حتی وحی بودن قرآن را انکار کرده است.
گفت: از قدیم و ندیم گفتهاند «لایق دیگ چغندره»! وقتی اسرائیلیها از کروبی بی سواد با عنوان «روحانی متفکر»! یاد میکنند، «ملاصدرای» شیخ بی سواد هم باید عبدالکریم سروش باشد.
گفتم: پس باید این شایعه هم صحت داشته باشد که کروبی قصد دارد در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با شعار «یک رأی بدهید و 4 سال از خنده روده بر شوید» وارد رقابتهای انتخاباتی شود!
گفت: به نظر تو این کارهای کروبی عجیب نیست؟!
گفتم: چرا عجیب باشه؟! یارو در مسابقه کبوترپرانی، افسار یک الاغ را گرفته و کشان کشان به محل مسابقه آمد، نگهبان از او پرسید؛ برای چه آمدهای؟ جواب داد، برای مسابقه. نگهبان با تعجب گفت؛ مسابقه کبوترپرانی است، چرا الاغ آوردهای؟ و یارو گفت؛ دنیا را چه دیدهای؟ خره دیگه، یکدفعه دیدی پرید!
منبع: فارس